۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
توانایی حرف زدن انسان از کجا آمد؟

برای سال‌ها دانشمندان در پی یافتن پاسخ برای سوالی بنیادین بوده‌اند: چرا انسان‌ها طوری تکامل یافته‌اند که می‌توانند حرف بزنند، در حالی که همسان‌های آنان میمون‌ها برای برقراری ارتباط تنها می‌توانند جیغ بزنند و خرناس بکشند؟

محققان پیش از این دریافته بودند که ناتوانی پسرعموهای نزدیک ما در بازتولید آواهای گفتاری انسان به دلیل تفاوت در آناتومی حنجره است، با این حال آنان نمی‌دانستند با توجه به اینکه ساختار صوتی ما تقریباً شبیه به سایر نخستی‌سانان است، دقیقا چه اتفاقی در طول تکامل ما افتاده که حالا قادر به صحبت کردن هستیم در حالی که گوریل‌ها، شامپانزه‌ها و میمون‌ها از این کار عاجز هستند.

اکنون تیمی از دانشمندان در ژاپن می‌گویند توانسته‌اند با تجزیه و تحلیل ساختار حنجره ۴۳ گونه از پستانداران پاسخ به این سؤال را دریابند. به گفته آنان تمامی پستانداران غیرانسان، از اورانگوتان گرفته تا شامپانزه، دارای یک ویژگی اضافی در گلوی خود هستند که انسان آن را ندارد.

در حالی که هم انسان‌ها و هم پستانداران غیرانسان با فشار دادن هوا به داخل حنجره‌هایشان صداهایی تولید می‌کنند و باعث ارتعاش چین‌های بافت آن می‌شوند، شامپانزه‌ها و میمون‌ها یک لایه نازک بافتی اضافی دارند که به نام «غشای صوتی» یا «لب‌های صوتی» شناخته می‌شود.

این غشای صوتی آناتومیک به شکل یک ماهیچه کوچک است و درست بالای تارهای صوتی قرار دارد. انسان‌ها فاقد این بافت هستند. همچنین شامپانزه‌ها و میمون‌ها در گلوی خود ساختارهای حنجره‌ای شبیه بالون به نام کیسه‌های هوایی دارند که از آن‌ها برای تولید صداها و فریادهای بلند استفاده می‌کنند. در حالی که انسان‌ها چنین ویژگی‌ای را ندارند.

بافت صوتی اضافی انسان

به گفته محققان انسان‌ها این بافت صوتی اضافی را در طول زمان از دست داده‌اند و ساختار حنجره‌شان طوری تکامل یافته که صداهایی خروجی از گلو را ساده‌سازی و تثبیت می‌کند. این توانایی به ما اجازه داده است تا به مرور زمان قابلیت صحبت کردن را توسعه دهیم و در نهایت بتوانیم زبان‌های بسیار پیچیده را توسعه دهیم.

در سوی مقابل شامپانزه‌ها و میمون‌ها این لب‌های صوتی را حفظ کرده‌اند. این بافت اضافی به آن‌ها اجازه نمی‌دهد صدای خود را کنترل کنند و ارتعاشات تارهای صوتی پایدار و واضح ایجاد کنند.

این مطالعه می‌گوید: «به‌طور متناقضی افزایش پیچیدگی زبان گفتاری انسان، به دنبال ساده‌سازی آناتومی حنجره ما رخ داده است.»

مشخص نیست چه زمانی انسان‌ها این بافت‌های اضافی موجود در شامپانزه‌ها و میمون‌ها را از دست دادند و توانستند صحبت کنند چرا که بافت‌های نرم حنجره در فسیل‌ها حفظ نشده‌اند و محققان فقط می‌توانند گونه‌های زنده را مطالعه کنند. با این حال می‌دانیم که این اتفاق باید زمانی رخ داده باشد که خانواده هوموساپین‌ها (یا همان انسان‌های خردمند) از سایر نخستی‌سانان جدا شد، یعنی حدود ۶ تا ۷ میلیون سال قبل.

دانشمندان می‌گویند این واقعیت که شامپانزه‌ها و میمون‌ها توانایی صحبت کردن مانند انسان‌ها را توسعه نداده‌اند به این معنا نیست که آن‌ها قادر به برقراری ارتباط واضح با یکدیگر نیستند.

در واقع هرچند آناتومی صوتی‌شان به آن‌ها این اجازه را نمی‌دهد که صداهای مصوت و کلمات مناسب را ادا کنند، با این حال نخستی‌سانان غیرانسان سیستم ارتباطی پیچیده‌ای دارند که عمدتاً بر اساس زبان بدن قرار گرفته است تا صداهای شفاهی. این در شرایطی است که شامپانزه‌ها و میمون‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند با انسان‌ها ارتباط برقرار کنند.

در تاریخچه تعامل بین انسان‌ها و نخستی‌سانان غیرانسان، محققان توانسته‌اند به آنان ارتباط با افراد را آموزش دهند. به عنوان مثال گوریل «کوکو» به دلیل توانایی استفاده از بیش از هزار علامت دست در زبان اشاره مشهور شد. این در حالی است که بنا به گزارش‌ها یک شامپانزه کوتوله به نام «کانزی» نیز توانسته است با استفاده از صفحه کلید ارتباط برقرار کند.

منبع: یورونیوز

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha