1- رفتار بد در راس هرم سازمان
فردای اقتصاد: اگر مدیران ارشد سازمان و مدیران میانی آن نتوانند از ارزشهای سازمان پیروی کنند، کارکنان هم به سرعت مسیر آنها را دنبال خواهند کرد. بدتر اینکه، آنها اعتماد خود نسبت به رهبری تیم را از دست خواهند داد.و بدبینی آنها باعث خواهد شد از قواعدی که همان رهبران از آنان خواستهاند رعایت کنند، پیروی نکنند.
2- هدررفت انرژی
هدررفت انرژی به معنای انرژی سازمانیای است که غیرمتمرکز است و از هدفگذاری نادرستی برخوردار است و بنابراین هدر میرود. این از عوارض نهایی یک فرهنگ آسیبدیده و سمی در سازمان است. چندان غیرمعمول نیست که شاهد باشیم هدررفت انرژی موجب افت بهرهوری کارکنان تا 33 درصد یا بیشتر میشود ( بسته به شخص یا سازمان) .
3- سهجانبهگرایی
سهجانبهگرایی یک نوع مداخله است که در آن تلاش میشود درگیریهای بین افراد از طریق ارتباط غیرمستقیم حل شود. این باعث میشود سطح وابستگی به یک نجاتدهنده ثالث افزایش یابد. در ابتدا همیشه سهجانبهگرایی، معصومانه شروع میشود اما بعد که در ارایه راه حل ناکام میماند، به سرعت تبدیل میشود به ارتباط سمی و سخنچینی.
4- فقدان همکاری
سیلوهای سازمانی بیش از آنکه مشکلی را حل کنند، تنش ایجاد میکنند. برای بیشتر سازمانها، سیلوهایی که افراد متخصص را جدا میکند، یک واقعیت غیرقابل اجتناب هستند چون اغلب کارمندان بخش اعظم ساعتهای کاری خود را در ادارات مشخص کار میکنند و کار مشخصی را انجام میدهند و تنها معدود رهبران ارشد تیم برای مدیریت کل سازمان حقوق میگیرند. وقتی فرهنگ سازمانی سمی میشود، اعتماد به شدت افت میکند سیلوها عمیقوعمیقتر و منزویتر میشوند، نتیجه اینکه کارکنان نمیتوانند با یکدیگر ارتباط درست برقرار کنند، شریک کاری شوند یا کار مشترک انجام دهند.
5- ترس از خطر
وقتی اعتماد کم است و ترس از درگیری بالاست، نوآوری و خطرپذیری شروع به رنگباختن میکند. وقتی نوآوری و خطرپذیری از سازمانی رخت میبندد، آن سازمان دچار رکود میشود و مزیت رقابتی خود را از دست میدهد. باید با پاداشدهی و تشویق ایدههای نو خطرپذیری را ترویج کرد و از فرهنگ سازمان محافظت نمود.
کلام آخر
استقرار فرهنگ سازمانی خوب یک شبه روی نمیدهد. زمان میبرد و تمرکز و توجه رهبری ارشد سازمان را میطلبد. اما با توجه به ارتباط شفافی بین عملکرد سازمان با سلامت فرهنگ حاکم بر آن وجود دارد و اینکه ریشهدواندن رفتار مخرب حتی در بهترین سازمانها به سرعت شکل میگیرد، این موضوع برای مدیران ارشد از اهمیت بسزایی برخوردار است که فرهنگسازان فعال و هوشیاری باشند.
منبع: فوربس
نویسنده: تد واگن، شریک و استراتژیست مرکز هیستوریک و نویسنده کتاب " فرهنگ، برند من را ساخت"
تبادل نظر