فردای اقتصاد: بورس تهران مدتی است که پس از گذران بیش از دو سال نیم روزهای فرسایشی و طاقتفرسا، روند مثبتی را به خود گرفته و بخشی از زیانهای سنگین خود را جبران کرده است. نگاهی به پشت پرده این روند صعودی اما داستانی تکراری از رالیهای صعودی بازار سرمایه را بازگو میکند. افزایش نرخ دلار طی دو ماه گذشته و رشد بیش از ۳۰ درصدی آن، منجر به شروع موجی صعودی در بازارها شد و بورس تهران نیز سوار بر این لوکوموتیو، خود را از کف سال جاری جدا کرد و اکنون در میانه کانال ۱.۶ میلیون واحدی نوسان میکند.
با این حال اما سوال اصلی این است که چرا روندهای صعودی بورس تهران تنها به دورههای جهش تورمی خلاصه میشود؟ اختراع بورس در طول تاریخ برای تامین مالی شرکتها بوده است تا با واگذاری بخشی از سهام شرکت خود به عموم مردم، بتوانند با سرمایه کسب شده به تداوم و توسعه کسب و کار خود بپردازند و در شرایط اقتصادی دنیا که به طور مداوم در حال تغییر است، باقی بمانند و هدف اصلی یعنی کسب سود را به بهینهترین روش ممکن دنبال کنند. با تمام تفاسیر اما به نظر میرسد که بورس تهران مدتهاست از هدف اصلی خود دور شده و تنها به بازاری برای کسب سودهای دورهای به واسطه افزایش تورم تبدیل شده است. اگرچه همچنان در بازار سرمایه ایران اقداماتی در جهت تامین مالی شرکتها صورت میگیرد اما حجم آن در مقایسه با بورسهای حاضر در دنیا بسیار کوچکتر است.
اگر کمی با دقت بیشتر به آنچه طی سالهای قبل به خصوص در دهه ۹۰ شمسی بر اقتصاد ایران گذشت نگاهی بیاندازیم، میتوان دلیل این موضوعات را پی برد و شرایط زمانی سختتر میشود که چشمانداز وضعیت اقتصادی کشور طی سالهای پیش رو را بررسی کنیم. خروج سرمایه طی سالهای گذشته و تشدید آن در سالهای اخیر، وضعیت رشد نقدینگی و چاپ پول، ناترازی سیستم بانکی و تداوم آن و... همگی دست به دست هم دادهاند تا اقتصاد و بورس ایران در دهه ۹۰، سالهای تاریکی را پشت سر بگذارند و به نظر میرسد این تاریکی قرار است برای سالها آسمان اقتصاد کشور را تیره و تار کند.
در برنامه شمارش معکوس دوشنبه همراه با امیرعلی موسی خانی، مشاور ارشد مالی و اقتصادی، به بررسی حبابسنجی بازارها و چشمانداز آتی بورس پرداختیم. موسیخانی در ابتدای صحبتهای خود عنوان کرد که متاسفانه بورس در اقتصاد ایران، درون چارچوبی حبس شده و صرفا توسط عدهای خاص هدایت میشود. اقتصاد کشور، وضعیت گذشته و حال و چشمانداز آینده آن به شکلی نیست که بتوان به بازار سهام امیدی داشت. بورسی که به هدف تامین مالی شرکتها تاسیس شده، اکنون به بازاری برای دریافت سودهای مقطعی و برطرف کردن عطش مالی عدهای خاص تبدیل شده است.
موسیخانی در پاسخ به این سوال که چرا بورس تهران در طول تاریخ تنها به واسطه جهشهای تورمی صعود کرده است عنوان کرد که از سال ۱۳۸۰ و با افتتاح اولین بانک خصوصی در کشور، موجی از چاپ پول رخ داد که نه تنها به افزایش افسارگسیخته تورم منجر شد، بلکه وضعیت سرمایهگذاری کشور را به میزان زیادی با چالش مواجه کرد. این موضوع به خروج پولهای بزرگی از اقتصاد کشور منجر شد. از این رو کاهش رشد اقتصادی نه تنها شرکتها و کلیت اقتصاد را با رشدهای حقیقی همراه نکرد بلکه تنها به عددسازیها و رشدهای تورمی و اسمی دامن زد تا وضعیت کشور به شرایط این روزها تبدیل شود.
وی در ادامه به حبابسنجی بازارها پرداخت و اعتقاد داشت که حباب در یک بازار به دلیل هجوم سرمایهگذاران به آن ایجاد میشود اما بعید است بورس تهران همچون سال ۹۹ بار دیگر با چنین حبابی مواجه شود زیرا ریزش تاریخی بورس در آن سال برای عموم مردم شرایطی را ایجاد کرد که برگشت اعتماد آنها به بازار سهام تا چندین سال آینده بعید به نظر میرسد و همین عامل است که منجر به کوچ پولهای روزانه از بورس به دیگر بازارها میشود تا شاهد حبابهای اینچنینی باشیم. نگاهی به آمارها و روندهای چندین ساله بورس و دلار از بازدهی دو برابری بازار سهام نسبت به بازار ارز خبر میدهد که بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند این موضوع به دلیل رشدهای فراتورمی شرکتهاست که بازدهیهای بیش از دلار را به سرمایهگذاران بازار سهام ارائه میدهد اما آیا در دهه نود، اقتصاد کشور و شرکتها با رشد حقیقی همراه بودند؟
موسیخانی در این زمینه عنوان کرد که در دهه نود هیچگونه تحول مثبتی در اقتصاد کشور رخ نداد و ما شاهد رشد حقیقی اقتصاد نبودیم بلکه تنها به واسطه تورم، اعداد و آمارها رشد اسمی داشتند که ارزش چندانی ندارد. بنابراین بورس تهران مستحق چنین بازدهی نبوده و با چشماندازی که از وضعیت اقتصاد کشور، خروج سنگین سرمایه و... وجود دارد، بعید است در نگاه بلندمدت، بازار سهام بتواند شرایط مناسبی را دنبال کند.
تبادل نظر