فردای اقتصاد: بررسیها در مورد سوء استفاده از قدرت یک رییس در داخل سازمان سرانجام در انگلستان به نتیجه رسید و دومینیک راب، معاون نخستوزیر و وزیر دادگستری این کشور در روز ۲۱ آوریل مجبور به استعفا شد. در تحقیقات مستقلی که انجام شده بود تا معلوم شود آیا او در محیط کار قلدرانه رفتار میکند یا نه، مشخص شد که او یک خط قرمز را رد کرده است. نشریه معتبر اکونومیست در زمینه این مورد مدیریتی نوشت:
کارمندان دولتی که علیه او شکایت کردهاند با این رای گروه تحقیق، احساس حقطلبی خواهند کرد. حامیان او، و خود این مرد، اما ادعا میکنند که خروج او از کابینه یک مسیر ناسالم را برای اتهامزنی در زمینه قلدری در محیط کار ایجاد خواهد کرد.
آدام تولی، وکیلی که تحقیقات را انجام داد، متوجه شد که راب در زمانی که سمت وزارت خارجه را برعهده داشت، "رفتار غیرمنطقی و دائما تهاجمی" از خود نشان داده است. تولی همچنین به این نتیجه رسید که سبک مدیریت راب در وزارت دادگستری گاهی اوقات "رعبآور" و "توهین آمیز" است. شاید راب قصد نداشته باشد که ناراحت شود، اما این برای آنکه راب بدون تاوان دادن فقط از کار کنارهگیری کند، کافی نیست : وب سایت خود دولت بریتانیا هم اعلام کرده است که قلدری "رفتاری است که باعث میشود کسی احساس ترس یا توهین کند".
زمینه ماجرای راب غیرعادی است. علاقه رسانهها به این موضوع زیاد است و رابطه بین کارمندان دولت و وزرای دولت بریتانیا رابطه بسیار خاصی است. اما این پرسش که چه چیزی فردی را که صرفاً استانداردهای بالایی را تعیین میکند، (چیزی که ادعای راب از این رویدادها است)، از کسی که یک قلدر است، متمایز میکند، پرسشی است که در همه محیطهای کاری مطرح است. به عنوان نمونه، در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، حدود ۳۰ درصد از کارگران آمریکایی گفتند که تجربه مستقیم رفتارهای توهینآمیز در محل کار دارند. در دو سوم موارد، قلدر فردی بالاتر از آنها در سلسله مراتب سازمانی بود.
دشوار است که این گزارش را بخوانیم و با راب به طرز غیرمنتظرهای احساس همدردی نکنیم. . هر چند اعتراف به این موضوع با جریانات امروز همسو نیست، اما واقعیت این است که ترس، بخشی از زندگی سازمانی است. سلسله مراتب به مدیران قدرت و اختیار میدهد تا افرادی که عملکرد ضعیف دارند را از بین ببرند. افراد رانده شده و بااستعدادهای بیاخلاق، اغلب افرادی هستند که این بخش از نردبان سلسله مراتب را تشکیل میدهند.
راب قطعا همین است. تولی یک رئیس سختگیر را چنین توصیف میکند: سختکوش، بیصبر و رک. چنین رییسی وقتی جواب مستقیمی دریافت نمیکند حرف سایرین را قطع میکند. او نمیخواهد وقت خود را صرف تمرین بحثهایی کند که قبلاً مطرح شده است. او اگر فکر کند کار از استانداردهای لازم خارج شده است، آن را میگوید. راب در بسیاری از اینگونه ویژگیها مشترک است: او فردی درخشان است، زیاد خیره میشود و به هیچ وجه به خاطر همدلی معروف نیست. اما به نظر میرسد که او اساساً فردی با انگیزه است چون به نتایج بهتری دست یافته است. تحقیقات هیچ مدرکی مبنی بر اینکه راب بر سر افراد فریاد میزد یا فحش میداد، یا اینکه او کارمندان دولتی را هدف قرار داده بود، پیدا نکرد. تولی با ادعای مقامات مبنی بر اینکه حرکات فیزیکی تهدیدآمیز انجام داده، خواه کوبیدن با صدای بلند روی میز یا دراز کردن دستش به سمت صورت کسی برای جلوگیری از صحبت کردن، متقاعد نشد. این وکیل مینویسد: حرکت «دست دراز کردن» به آن اندازه که ادعا میشود مورد تاکید نبود. بعید بنظر میرسد که کوبیدن " باعث ایجاد زنگ خطر" شده باشد. حتی اگر آقای راب یک قلدر باشد هم، به آن اندازه که برخی گزارشهای رسانهها به آن اشاره کرده بودند، فردی تهاجمی نیست.
با این حال، آن حس همدردی هم مثل بقیه احساسات، گذراست . تعداد و پیوستگی شکایات در مورد راب خود شاهدی بر این مدعاست که در رفتار او چیزی واقعاً اشتباه بوده است. کارمندان دولتی که در مورد او صحبت کردند، قبلاً برای وزرای دیگر کار کرده بودند. آنها تازهکار نبودند. تولی متقاعد شده است گرچه راب مدعی است که قربانی "کارمندان دولتی کنشگر" شده است، اما واقعیت این است که شاکیان با حسن نیت عمل کردهاند.
دقیقترین مشاهدات تولی این است که میداند زندگی کاری مجموعهای از حوادث مجزا نیست که هر کدام هیچ ارتباطی با دیگری نداشته باشد. برخی از شکایاتی که افراد از راب داشتند ممکن است در انزوا بیضرر به نظر برسند. تمایل به ضربه زدن به میز یا قطع حرف افراد بیادبانه است، اما بسیاری از روسا همین کار را میکنند. اگر او از آن دسته افرادی نبود که کارهایی را که دریافت کرده بود به عنوان «کاملاً بیفایده» و «اسفناک» توصیف کند، قطع کردن صحبت افراد در جلسات از سوی او اهمیت کمتری داشت. قلدری میتواند یکباره باشد، اما بیشتر اوقات افزایشی است: استرسها جمع میشوند، اضطراب ایجاد میشود و جو مخالف شکل میگیرد.
و حتی اگر فکر میکنید که راب بهطور غیرمنصفانه به عنوان یک قلدر برچسب خورده است، دشوار است که یک مشکل دیگر را نادیده بگیرید: اثربخشی او به عنوان یک مدیر. اگر افراد زیادی فکر میکنند که شما رئیس بدی هستید، پس شما رئیس بدی هستید. اگر کارمندان سعی کنند از شما دوری کنند، مجموعه افراد بااستعداد در دسترس شما کاهش مییابد. خود تولی که کار دقیق و منصفانهای انجام داده است، به وضوح متوجه شد که معاون نخست وزیر در حال تقلاست. او رویکرد راب به تحقیقات را «تا حدودی مستبدانه» توصیف میکند. این به طرز مشکوکی مانند سخنان وکیل بریتانیایی به نظر میرسد که گفت: "او یک کابوس کامل است".
منبع: اکونومیست
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر