هر زمان که ما در سیستمهای پیچیده مداخله میکنیم، میتوانیم نسبتاً مطمئن باشیم که پیامدهای ناخواسته یا به عبارتی، نتایجی که پیشبینی نشده است وجود خواهد داشت. این قانون بیشتر برای هشدار در مورد پیامدهای ناخواسته منفی استفاده می شود.
بعضاً در گفتوگوها به قانونی به نام «عواقب ناخواسته» اشاره میشود، اما این چیزی نیست که به طور دقیق بیان شده باشد و مورد پذیرش عمومی باشد. از این نظر به آن مثل قانون مورفی نگاه کنید. ایده اصلی این است که هر زمان که ما در سیستمهای پیچیده مداخله میکنیم، میتوانیم نسبتاً مطمئن باشیم که پیامدهای ناخواسته یا به عبارتی، نتایجی که پیشبینی نشده است وجود خواهد داشت. این قانون بیشتر برای هشدار در مورد پیامدهای ناخواسته منفی استفاده می شود، به عنوان مثال این واقعیت که بارها در طول تاریخ، دولتها و بانکهای مرکزی فکر میکردند «چاپ پول» یا کاهش ارزش پول راهی به سوی رونق است، اما در نهایت واحد پولشان را از بین بردند. با این حال، پیامدهای ناخواسته مثبتی نیز میتواند وجود داشته باشد، مثلاً مفهوم دست نامرئی آدام اسمیت، یعنی این ایده که پیگیری نفع شخصی از سوی افراد «خودخواه»، به سود جامعه است، مانند کارآفرینانی سودجو که نوآوری میکنند و برای کلیت جامعه منفعت ایجاد میکنند. مفهوم پیامدهای ناخواسته چندان جدید نیست؛ به طوری که توسط جان لاک در سال ۱۶۹۲ استفاده شده است. اما جامعه شناسی به نام رابرت کِی. مِرتون در سال ۱۹۳۶ سطح تحلیل آن را بالاتر برد و پنج علت مهم پیامدهای ناخواسته را شناسایی کرد. یک، خیلی ساده: جهل. دو: خطاهایی مانند استفاده از مدلهایی که در گذشته کار می کردهاند اما دیگر در چشمانداز امروزی کارآمد نیستند. سه: اهمیت بیشتر به منافع کوتاهمدت در مقابل منافع بلندمدت که میان سیاستمداران معمول است. چهار: نوعی ارزشهای اساسی که علیرغم ایجاد مشکلات درازمدت به طور گسترده پذیرفته شدهاند؛ بهعنوان مثال چین از مزایای انقلاب صنعتی اول به دلیل مخالفت با ایده پذیرش کمک یا تأثیر خارجی که از نظر فرهنگی مورد انتقاد بود، بیبهره ماند. و پنج: پیشبینیهایی که خود به خود به شکست میانجامند؛ مثلاً ترس جامعه از یک مشکل بالقوه باعث میشود راهحلهایی را پیش از وقوع پیدا کند و در نتیجه آن مشکل به طور غیرمنتظرهای اصلاً رخ ندهد. برای مثال ترس از گرسنگی جمعی به دلیل رشد جمعیت، منجر به نوآوری در کشاورزی شد.
کل موضوع همین بود، البته هیچ یک از اینها قطعی نیست.