در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، یوگنی پریگوژین رهبر نیروهای رزمی گروه واگنر که تحت حمایت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بود، در یک اقدام شوک آور با هدف جایگزینی رهبری ارتش منظم روسیه شهر روستوف-آن-دون، را در روسیه تحت کنترل خود درآورد و در عرض ۲۴ ساعت بعد، تصمیم به راهپیمایی به سوی مسکو را متوقف و نیروهای خود را به عقب بازگرداند.
پریگوژین دو روز بعد ادعا کرد که آنچه او "راهپیمایی عدالت" میخواند، فقط اعتراضی علیه مقامات ارشد نظامی روسیه بوده و وی قصد کودتا علیه پوتین را نداشته است. پوتین شورش مسلحانه واگنر را "خنجر از پشت" و خیانت به روسیه دانسته و پریگوژین و شورشیان واگنر را خائن به وطن خوانده و آنها را به مجازات سخت تهدید نموده است.
این حادثه به سرعت به سرتیتر اخبار بین المللی تبدیل شد و تفسیر دولتهای غربی درباره پیامدهای شورش نافرجام واگنر در روسیه عمدتا بر تضعیف قدرت پوتین تمرکز داشته است. آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده آن را "شکاف در قدرت پوتین" و بن والاس وزیر دفاع بریتانیا آن را "مهمترین چالش برای دولت روسیه در دوران اخیر" توصیف کرده اند.
اگرچه پریگوژین پس از این کودتای ناکام ،موافقت کرد تا به بلاروس تبعید شود، اما این چالش مسلحانه یک ضربه جدی برای وجهه قدرتمند پوتین در جهان بوده است. پریگوژین که از نزدیکان پوتین و حکومت روسیه به شمار میرفت، نقش مهمی در حملات روسیه به اوکراین ایفا کرده است. رهبر گروه واگنر پیش از شورش علیه دولت روسیه اظهارات قاطع و کوبندهای درباره منطق دروغین کرملین برای تهاجم به اوکراین مطرح کرده بود. اختلافات او با سران ارتش موجب شد تا او نیروهایش را به سمت مرزهای روسیه گسیل کرده و هراس از دورنمای یک جنگ داخلی واقعی را ایجاد نماید.
علیرغم اینکه این رویداد شگفت انگیز، گمانهزنیهایی را در مورد احتمال تبانی گروه واگنر با یک قدرت غربی برانگیخته، جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده از بحران پیش آمده به عنوان یک "مسئله داخلی" روسیه یاد کرده و کشورهای اروپایی نیز رویکردهای محتاطانه مشابهی در پیش گرفتند. با این حال دور از ذهن نخواهد بود اگر ایالات متحده و اروپا با در نظر داشتن چالش های پیش روی پوتین در پیامد وقایع اخیر، امید داشته باشند تا تمرکز بر پیامدهای شورش و بازگرداندن وضعیت به شرایط ثبات در داخل کشور، انرژی مسکو را در اوکراین تحت تاثیر قرار داده و نتیجه حاصل، با منافع اصلی غرب بر خروج روسیه از اوکراین مطابقت نماید.
برای غرب مهمترین عامل برای هرگونه تغییر در روند جاری روسیه، شکست نظامی روسیه در اوکراین است و شورش واگنر چرخشی مثبت در جنگ به نفع کییف است تا در خارج از روسیه برنامههای پوتین را برای تحت سلطه درآوردن اوکراین تحت تاثیر قرار دهد. با منحل شدن گروه واگنر به عنوان موثرترین نیروی جنگی طرف روسیه در اوکراین، احتمال کاهش ظرفیت تهاجمی نظامی روسیه و در نتیجه تضعیف بیشتر روسیه نیز محتمل میشد.
مستقل از نتیجه جنگ اوکراین، هر گونه رویدادی در میدان جنگ، آینده سیاست داخلی روسیه را نیز تعیین خواهد کرد. در داخل روسیه هراس از احتمال شکست نظامی در اوکراین در حلقه نزدیکان پوتین، یک بحران در رژیم حاکم بوده و کاهش اقتدار پوتین همراه با ایجاد شکاف در دایره قدرت رژیم و افزایش روحیه اعتراضی در میان مردم می توانست اهرمی برای غرب در جهت ترویج تغییرات سیاسی در روسیه باشد تا با تحت فشار قرار دادن پوتین بتواند بر نتیجه نبرد در اوکراین موثر افتد.
اما پوتین به خوبی از محبوبیت پریگوژین و گروه واگنر در جامعه روسیه به دلیل موفقیت های نظامی آنها در جنگ آگاه است و با دقت در مورد نحوه مدیریت روابط با آنها پس از شورش قدم برمی دارد. رهبر روسیه پنج روز پس از این شورش با پریگوژین و جمعی از فرماندهان گروه واگنر دیدار و ارزیابی خود از جریان شورش و عملکرد این گروه در جبهه نبرد با اوکراین را ارائه و گزینه های بیشتری را برای مبارزه در میدان جنگ پیشنهاد داده است.
با این حال ایالات متحده بسیار مراقب است تا روایت قدیمی پوتین مبنی بر اینکه آمریکا پشت تلاشها برای برکناری او یا تحریک بینظمی در روسیه است، تقویت نشود. چنانچه بایدن اعلام کرد که ایالات متحده و ناتو در تلاش برای شورش در روسیه دخالتی نداشتند. ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا" نیز در گفتگو با همتای روس خود به او اطمینان داد که ایالات متحده در این رویدادها نقشی نداشته است.
پوتین میراث دار یک امپراتوری وسیع با ۱۱ منطقه زمانی است و نقش هستهای روسیه با بزرگترین ذخیره تسلیحات هسته ای جهان بر تصدی پوتین قوام میبخشد.
ایالات متحده، اوکراین را به عنوان پاشنه آشیل روسیه در نظر گرفته که از طریق آن میتواند یکی از دشمنان ژئوپلیتیک خود را تضعیف کند و با اعمال تحریمهای اقتصادی بیسابقه و مسدود کردن ذخایر خارجی روسیه، این کشور را از نظر اقتصادی و دیپلماتیک منزوی کند. اگر جنگ مطابق با شرایط غرب و با پیروزی آشکار اوکراین به پایان برسد، ایالات متحده جنگ را به عنوان یک پیروزی برای «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین و قوام قدرت »خود تعریف می کند.
ایالات متحده بر این باور است که اگر روسیه به اندازه کافی قدرتمند باشد که بتواند در برابر اوکراین با برخورداری از حمایت ناتو، مقاومت کند، اروپا با یک جنگ طولانی مدت در جناح شرقی خود روبرو خواهد شد. بنابراین یک مبارزه خشونتآمیز در مدت زمان قابل توجه و هزینه های زیاد ادامه خواهد داشت و با توجه به فاصله زیاد بین مواضع هر دو طرف، به سختی میتوان مبنای قابل قبولی برای صلح از طریق مذاکره انتظار داشت.
واشنگتن بارها تاکید کرده که از تغییر رژیم در روسیه حمایت نمیکند. روسیه به عنوان یک قدرت هستهای یک تهدید دائمی برای اروپا و به طور گسترده تر برای ثبات جهانی در نظر گرفته می شود. یک محاسبه دشوار از سوی غرب نشان میدهد که اگر مسکو احساس کند که بدون رسیدن به اهداف اولیه، به پایان بازی در اوکراین نزدیک می شود، امکان خطر توسل کرملین به استفاده از سلاح هستهای بیشتر می شود. همچنین اشاعه و سلاح های کشتار جمعی "WMD" از جمله موارد اصلی در گفتگوی ایالات متحده برای مدیریت روابط با روسیه است که با توجه به مرز های گسترده اروپا با روسیه، گسترش سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی برای سیاست گذاران اروپایی نگران کننده است.
وقوع شورش واگنر در روزهای نزدیک به نشست ناتو در ویلینوس، به خوبی در جهت منافع غرب قرار میگرفت و میتوانست با ایجاد بن بست برای مسکو و اجبار به قبول یکآتشبس مورد مذاکره، به اوکراین اجازه دهد تا در مدار غرب باقی مانده و به تجهیز مجدد خود ادامه دهد. همچنین حاوی این پتانسیل بود تا زمینه را برای جلب حمایت تسلیحاتی بیشتر از سوی ناتو در حمایت از اوکراین فراهم نماید. با این اوصاف پذیرش کی یف به عنوان عضو ناتو آسانتر شده و غرب امکان مییابد تا موقعیت ارزشمند اوکراین را تحت کنترل داشته باشد. علاوه بر آن با توجه به هشدار کرملین مبنی بر این که پذیرش اوکراین در ناتو برای امنیت اروپا "به طور بالقوه بسیار خطرناک" خواهد بود، این شورش نافرجام می توانست فرصتی باشد تا به فشار اوکراین برای پیوستن به ناتو در اجلاس ویلنیوس کمک نماید و به غرب دلایل کمتری برای نگرانی در مورد خط قرمزهای فرضی پوتین دهد. انتظار میرود که متحدان ناتو بر حمایت از اوکراین تا پایان جنگ، چگونگی نزدیک نگهداشتن اوکراین به ناتو و تضمینهای امنیتی مورد نیاز کی یف برای اطمینان از عدم تهاجم روسیه پس از پایان جنگ، تمرکز کنند.
شورش گروه واگنر از نقاط کور ژئوپلیتیک روسیه بوده که می توانست در ملاحظات استراتژیک رقیب در نظر گرفته شود تا حاصل کار چهره ای از رهبر همواره شکست ناپذیر روسیه را نشان دهد که دچار لغزش شده است.
پوتین جدیترین آزمون رهبری خود را با شورشی هر چند کوتاهمدت اما خطرناک، پشت سر گذاشت و تجربه دوباره واشنگتن را از عدم اطمینان عمیق به مسکو، مشابه آنچه در کودتای سال ۱۹۹۱ علیه میخائیل گورباچف اتفاق افتاد و توانست نظم جهانی را بر هم بزند، ناکام گذاشت.
حتی اگر معمای پوتین این بوده که چگونه جنگ در اوکراین را بدون تاثیرات این شورش سازماندهی و به پایان موفقیت آمیز برساند، نمیتوان از مشکلترین بخش این ماجرا که کنکاش در میزان گسترش تحرکات پریگوژین و متحدان احتمالی او بوده، چشم پوشید.
۲۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۴
شهره پولاب، دکترای جغرافیای سیاسی
تبادل نظر