با گذشت یک سال از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، شاهد دو رویکرد از سوی مخالفان برجام در کشور هستیم. گروهی با اعلام «مرگ برجام»، مسیر طی شده در دولت روحانی را بیفایده و فاقد منافع اقتصادی برای مردم میدانند. این دسته، برجام را متوقفکننده صنعت هستهای و ناکامکننده در رسیدن به اهداف مورد توافق ارزیابی میکنند. در نظر این عده که ارگان دولت رئیسی یعنی روزنامه ایران از فعالترین آنهاست، «ظریف و روحانی متهم به عادیسازی روابط با امریکا هستند.» و برجام ابزاری برای اعمال قدرت به امریکا است نه کسب منافع برای مردم ایران، از این دیدگاه که برخی وزرای دولت سیزدهم پیشگام آن هستند، «برجام یزیدیان» نباید به نتیجه برسد. همان برجامی که ابراهیم رئیسی در انتخابات۱۴۰۰ به مردم وعده دارد چک آن را نقد کند.
در این صورتبندی تحلیلی، اگر حسن روحانی به دنبال احیای برجام برای کاهش فشارهای معیشتی به مردم و اثرگذاشتن نتایج آن بر زندگی مردم بود که با مانع ترامپ مواجه شد، حامیان دولت رئیسی برجام را ابزاری برای رسیدن به «حذف هرگونه اهرم فشار علیه ایران در آینده» و «رفع پایدار و با ثبات تحریمها برای اطمینانبخشی به شرکای تجاری» میدانند.
موضوعی که باوجود تلاش دیپلماتهای وزارت خارجه برای احیای برجام، برخی جریانهای تندرو داخلی، با نگرشی سیاسی به برجام که آغاز آن بعد از انتخابات ۱۳۹۲ بوده، آن را تخطئه کرده و توافق هستهای را به ابزار و بهانهای برای حمله به رقیب سیاسی تبدیل و عیارسنجی آن با محک منافع ملی را تعمدا، کنار گذاشتهاند.
حال آنکه برجام سندی حقوقی است و هرگاه در دولتهای قبلی هم، مسائل حقوقی مرتبط با منافع ملی، به ابزار اعمال فشار سیاسی تبدیل شده، معیشت مردم، نخستین قربانی منازعات داخلی و خارجی شده است.
موضع عجیب اصولگرایان
منتقدان برجام، با تمجید روا از «مقاومت مردم ایران در برابر امریکا »، مردم را بابت این ایستادگی، شایسته قدردانی میدانند و به تعبیر اخیر رئیسی، «مردم اعلام میکنند میتوان با مقاومت تحریم را بیاثر کرد...باید به خواست مردم از مواضع جمهوری اسلامی عقبنشینی نکنیم»
کمترین تردیدی در مقاومت همیشگی، جانانه و سرسختانه مردم علیه تحریمهای ضدایرانی آمریکا وجود ندارد، اما سوال اینجاست نقش دولت روحانی به عنوان قوه مجریه عهدهدار اداره کشور، در تدوین و اجرایی کردن بسترهای داخلی مقاومت چیست؟
اگر اکنون، واقع بینانه و با افتخار از تحریمهای ناکام ترامپ علیه ایران سخن میگویند، چگونه میتوانند نقش کابینه روحانی را در سکانداری اجرایی این موفقیت انکار کنند؟ اگر هم واقعا، اعتقاد به صعف دولت روحانی دارند، با چه منطقی، ادعای ناکام ماندن تحریمهای آمریکا در دوران دولت ناکام دوازدهم را مطرح میکنند؟
دولت دوازدهم، هرچند، به دلیل فشارهای بیامان تحریمی، نتوانست روند آغاز شده بهبود شاخصهای اقتصادی و بهبود معیشت مردم در پسابرجام را ادامه دهد اما به سهم خود در مقاومت کارساز علیه تحریمهای شدید ضدایرانی کاخ سفید و ممانعت از تسلیم شدن به باج خواهیهای کاخ سفید، موفق بوده است. مروری حتیگذار به تلاشهای دولت روحانی بعد از سال۱۳۹۷ و خروج ترامپ از برجام برای حمایت از رشد تولید ملی، افتتاح پروژههای عمرانی و صنعتی و نفتی پرتعداد و بزرگ، پنج شنبههای افتتاح، تقویت زیرساختهای موردنیاز در کشور، خالی نماندن فروشگاهها از مایحتاج مورد نیاز مردم، و... گویا همین واقعیت است.
انتقادها به نزول برخی شاخصها در ماههای پایانی دولت دوازدهم نیز واقعیتی غیرقابل انکار اما انتساب آن به فقط عملکرد دولت، آمیخته به بیانصافی یا غرض ورزی است زیرا معمولا اشاره نمیشود که چنین نزولی، تحت چه فشارهای تحریمی سنگینی ایجاد شد. اخیرا، ابراهیم رئیسی، همزمان با تورم نقطه به نقطه ۵۲درصدی ضمن دفاع از عملکرد دولت خود و موفق دانستن کارنامه کابینه، علت افزایش قیمت کالاها را مرتبط با شرایط جهانی جنگ اوکراین و روسیه اعلام کرد، موضعی که ربیعی، سخنگوی دولت روحانی، هم صدا با کارشناسان و افکارعمومی در واکنش به آن نوشت: « امروز در خصوص تورم مطالعه میکردم. دیدم بخشی از تبیین و توجیه گرانیها به بحران روسیه و اوکراین مرتبط شده است. قصد نفی ندارم اما چگونه است که جنگ میان کشورهای ثالث را توجیه معقولی برای گرانی میدانند اما تا همین دیروز شدیدترین جنگ اقتصادی علیه ما که تاریخ تاکنون به خود دیده را تبیین قابل قبولی نمیدانستند؟! ».
چه کسی به ترامپ چراغ سبز نشان داد؟
روحانی که پیش تر تاکید کرده بود: «باید واقعیتها را گفت تا تاریخ تحریف نشود »، اخیرا، سکوت خود را شکست و گفت: «اینکه میگویند فشار خارجی مهم نیست، بلکه مدیریت داخلی اشکال دارد، حرف کاملا درستی است اما تفسیر وارونه میکنند. تصمیمات ما ایراداتی داشته که امروز گرفتار این مشکلات شدیم. اگر تصمیمات درستی در داخل میگرفتیم، از خارج نمیتوانستند اینچنین به ما فشار بیاورند. ما سال ۱۳۹۷ تحت فشار ترامپ قرار گرفتیم. ترامپ مشکلات فراوانی ایجاد کرد. اما چه کسی به ترامپ چراغ سبز نشان داد؟ چه کسانی باعث شدند که ترامپ به خودش جرات بدهد و به این نتیجه برسد که اگر فشار حداکثری به ما وارد کند، در همان سال ۹۷ انقلاب ما سرنگون میشود. ترامپ که نمیخواست ما صرفا تحریم شویم. اطرافیان ترامپ به صراحت اعلام کردند مردم و مسئولان در ۲۲ بهمن جشن پیروزی انقلاب را نخواهند دید. هدف آنها سرنگونی نظام و انقلاب بود. همه برنامهریزیها بر این مبنا بود. توطئه بیرونی بود اما علامت داخلی هم دادند. اردیبهشت ۹۷ حاصل دی ۹۶ بود. پس مشکل از داخل است تا بیرون... در دولت دوم اگر ترامپ از برجام خارج نشده بود و روند ادامه داشت، ما علیرغم بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و همهگیری کرونا، میتوانستیم به رشد اقتصادی برسیم و تورم تکرقمی را ادامه میدادیم. اگر میگذاشتند در اسفند ۹۹ به برجام برگردیم، دولت را در شرایط دیگری تحویل میدادیم».
توافق بایدن - روحانی، پشت سد مصلحت سنجی جناحی تندروها
پس از استقرار بایدن در کاخ سفید نیز اقرار مقامات دولت جایگزین ترامپ به بیثمر بودن ادامه تحریم ایران و اقرار به اشتباه بودن خروج آمریکا از برجام، از سویی و ناهمسویی اروپا با سیاستهای تدوم فشار از سوی دیگر موجب شد تا دوره فشردهای از مذاکرات احیای برجام در دولت روحانی آغاز و به گام نهایی نزدیک شود، اما نتیجه چه شد؟ آنگونه که بارها روحانی اعلام کرده، توافق نهایی آماده امضا بود اما سنگ اندازی تندروهای داخلی و کسانی که تلاش میکردند، نه امضای روحانی بلکه امضای رئیسجمهوری اصولگرا پای توافق احیای برجام بنشیند موجب شد تا فرصت ملی بازگشت به برجام فدای تنگ نظریهای جناحی شود و پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز تغییر برخی متغیرها، توافق نهایی برای احیای برجام را به تاخیر انداخت و مردم تاوان این تاخیر را در قالب فشارهای معیشتی و جهش تورمی پرداختند.
دولت سیزدهم در مسیر احیای توافق برجام
ایستادگی مردم و دولت دوازدهم در برابر فشار حداکثری ترامپ، موضوعی است که همواره از سوی رسانههای منتقد برجام و در تداوم رقابتهای انتخاباتی سال۱۳۹۲ فراموش و کم رنگ شده است. دولت روحانی اگرچه در برابر ترامپ در شرایط غیرقابل پیشبینی اقتصادی قرار گرفت اما برجام، سد حقوقی محکمی در برابر اهداف براندازانه آمریکا شد.
مهمترین نشانه این موضوع را میتوان در شکستهای حقوقی امریکا در سازمان ملل و دادگاههای بینالمللی و عدم تصویب حتی یک قطعنامه بعد از برجام علیه ایران، مشاهده کرد. موضوعی که هم اکنون به عنوان برگ برنده در اختیار دولت رئیسی برای رفع تحریمها است.
ضرورت برجام و احیای برجام یعنی همان ضرورتی که همواره مورد تاکید روحانی بود و هست، تاحدی بود که برخلاف پیشبینیها، دولت اصولگرای رئیسی نیز به آن پایبند ماند و باوجود اختلاف نظرها با آمریکا و طولانی شدن مذاکرات، راه دیپلماسی را با جدیت پیمود و آخرین خبر از آماده شدن پیش نویس توافق نهایی و ارائه آن به تهران و واشنگتن جکایت دارد.
در این میان، روحانی، به دفعات تاکید کرده از توافق احیای برجام حمایت میکند و خود و دولتمردانش آمادگی انتقال تجارب برجامی به دولت رئیسی را دارند. در چنین فضایی، باید امیدوار بود، پرهیز از تخریبهای ناروا و متکی به ادعاهای بیپایه، از سوی تندروها کنار گذاشته شود تا با تقویت هم افزایی همه طیفهای سیاسی، امکان بهرهوری ملی حداکثری از لغو احتمالی تحریمها فراهم شود و علاوه بر تامین منافع ملی، گرهای اساسی از مشکلات مردم، باز و بهتدریج از رنج فشار معیشتی و تورمی آنان کاسته شود.
منبع: خبرآنلاین
تبادل نظر