فردای اقتصاد: چگونه کشور ترکیه بدون داشتن معادن و سنگآهن به یکی از قطبهای تولید فولاد در جهان تبدیل شده است؟ این موضوع در شرایطی است که هزینههای صنایع فولاد در ترکیه نیز به دلیل قیمتهای جهانی انرژی (برق و گاز)، بسیار بالا است. در عین حال، چرا میزان تولیدات کشور همسایه با وجود حاشیه سود پایینتر نسبت به تولیدات فولادی در کشور ما، بیشتر است؟ کمیسیون صنایع اتاق ایران پاسخ این سوالات را در یک دلیل مهم میداند: «مدل قیمتگذاری».
بر اساس این گزارش، کمیسیون صنایع اتاق ایران با آسیبشناسی ۶چالش صنعت فولاد کشور، دلایل فاصله تولید فولاد در شرایط کنونی با سند چشمانداز را نیز بررسی کرده و مقایسه اجمالی نیز با کشور ترکیه داشته است. ارزیابیهای بخش خصوصی حاکی از این است که «تحریمها و انحصار فناوری نزد کشورهای پیشرفته»، «مداخله دولت در قالب قیمتگذاری دستوری و عدم ایفای نقش تنظیمگری»، «پایین بودن ظرفیت حمل و نقل، «بحران بیآبی»، «کمبود برق و گاز»، «چالش تامین بهموقع مواد اولیه» مهمترین دلایلی هستند که منجر به این شده که تولید فولاد در محدوده ۳۲میلیون تن قرار گیرد و همچنان با اهداف پیشبینی شده در افق ۱۴۰۴ فاصله زیادی دارد. مطابق برآوردهای صورت گرفته برای دستیابی به برنامه افق ۱۴۰۴، به استخراج ۱۵۵ تا ۱۶۸میلیون تن سنگآهن نیاز است. نگرانی اصلی فعالان صنعت فولاد از تامین بهموقع مواد اولیه در چهار مورد خلاصه میشود که از جمله آن میتوان به عدم تولید مواد اولیه مورد نیاز، کمبود در کنسانتره داخلی، نیاز به سرمایهگذاری در بخش اکتشاف و وجود انحصار در تولید و فروش مواد اولیه اشاره کرد.
نقشه راه فولادی ترکیه
در این گزارش با اشاره به میزان تولید فولاد کشور ترکیه در سال ۲۰۲۰ که معادل ۳۵.۸میلیون تن بود، آمده است: ترکیه در رتبهبندی جهانی تولیدکنندگان فولاد در سال ۲۰۲۰ در رده هشتم و دو رتبه بالاتر از ایران قرار گرفت. تولید فولاد ایران در آن سال ۲۹میلیون تن گزارش شده بود. ارزیابیها حاکی از این است که برخلاف ایران که وجود صنایع بالادستی در صنعت فولاد نقطه ابتدای مسیر صنایع تکمیلی آن است، کشور ترکیه بدون داشتن معادن و سنگ آهن و با تکیه بر تامین فولاد پایه با خرید قراضه آهن (بزرگترین واردکننده قراضه آهن در جهان) تبدیل به یکی از قطبهای تولید فولاد در جهان شده است. این در حالی است که هزینههای صنایع فولادی در ترکیه با وجود قیمتهای جهانی انرژی (برق و گاز) که در حدود ۱۰برابر قیمت حامل های انرژی در ایران است، محاسبه میشود. اما ترکیه چه سیاستی را در پیش گرفته که با وجود هزینههای بالای انرژی بدون داشتن معدن و سنگ آهن، جزو بزرگترین تولیدکنندگان فولاد جهان است؟ یکی از مهمترین دلایل تفاوت در مدل قیمتگذاری در این صنایع است، زمانیکه میزان عرضه و تقاضا مشخصکننده قیمت در بازار خرید و فروش است، میزان حاشیه سود صنایع در هر قسمت از زنجیره فولاد بر اساس نیاز به محصولات مرتبط با آن مشخص میشود، در نتیجه میزان سرمایهگذاری در بخشهای سودآور بیشتر شده و موتور صنعت فولاد حرکتی رو به رشد خواهد داشت. حرکتی که با مدل قیمتگذاری دستوری با کُندی یا توقف همراه است. جایی که سرمایهگذاران امنیت سرمایهگذاری را پایین دیده و سود خود را گره خورده با سیاستهای انحصاری یک یا چند شرکت بزرگ میبینند، محل مناسبی برای سرمایهگذاران نخواهد بود، بنابراین رشد این صنایع نیز در هالهای از ابهام قرار میگیرد.
چهار سوال کلیدی از سیاستگذاران
حال سوال کلیدی از سیاستگذاران این است که چرا با وجود تجربیات گذشته در مورد قیمتگذاری دستوری و پیامدهای منفی آن، همچنان این روند ادامه دارد؟ مدل محاسبه ارقام قیمتی با توجه به تغییرات چشمگیر در دیگر متغیرهای هزینه سربار تولید بر چه اساس بوده و با چه هدف انتخاب میشود؟ چرا مدل قیمتگذاری با اختلاف به سود صنایع بالادستی زنجیره فولاد است؟ چرا با وجود کمبود مواد پایه تولید صنایع تکمیلی همچون ورق، برای انحصار تولید مواد اولیه، توزیع قطره چکانی آن بین صنایع مصرفکننده و اعمال نفوذ در قیمتگذاری از سوی تامینکنندگان بزرگ که باعث ایجاد رانت و کاهش تولید و سرمایهگذاری در این صنایع میشود، راهکاری اندیشیده نمیشود؟
صاحبنظران معتقدند دستکاری قیمت به بازیگران اقتصادی سیگنال اشتباه میدهد. سیاستگذاران سالهاست که قیمتگذاری دستوری را سیاستی رفاهی و حمایتی از مصرفکننده تصور میکنند؛ این در حالی است که در همه دنیا این روش منسوخ شده است. تجربه چند دهه قیمتگذاری دستوری نیز ناموفق بوده است. بر این اساس، متولیان این حوزه باید گامی دیگر بردارند و با آزادسازی فضای کسبوکار، سیاستهای سرکوب قیمت را متوقف کرده، نهادهای سرکوب قیمت را جمع کنند و امکان کشف قیمت بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا را فراهم کنند.