اگر به اینترنت دسترسی دارید و به تکنولوژیها، خصوصا تولید نرمافزار علاقهمند هستید، احتمالا این فرصت را داشتهاید که با ابزار جدید هوش مصنوعی خصوصا مدلهای مولد متن[۱] که در یک سال گذشته در دسترس عموم قرار گرفتهاند کار کنید. به احتمال زیاد در مورد قابلیتهای آنها مطالب زیاد خوانده یا شنیدهاید. اما در عین حال بسیاری از مردم، از انقلاب صنعتی، اجتماعی و هنری که در راه است اطلاع کافی نداشته یا اثر آن را دست کم گرفتهاند و اگر همچنان در بیخبری بمانند با غافلگیریهای زیادی در آینده کاری، حرفهای و اجتماعی خود مواجه خواهند شد. شاید از اولین نمونههای بارز این موضوع وضعیت کاری و درآمدی نویسندگان، هنرپیشهها، دوبلورها و سایر فعالان در صنعت فیلمسازی جهان غرب باشد و به زودی شاهد تغییرات عمدهای در بسیاری از کارها خصوصا یقه سفیدها در جهان غرب و سپس در سطح جهان خواهیم بود.
در حال حاضر پیشرفت تکنولوژی موقعیتهای شغلی زیادی در زمینه کارهای نسبتا پردرآمد مانند دادهپردازی، تولید نرمافزار و تولید انواع ابزار هوش مصنوعی ایجاد کرده که فعلا نیازمند کار و هوش انسانی هستند. همچنین از متخصصان رشتههای مختلف برای آموزش سیستمهای هوش مصنوعی استفاده میشود، از جمله تفسیر رادیولوژیهای مربوط به بیماریهای سرطان پستان، شبکیه چشم و غیره، آنالیز فرمول داروها و مواد صنعتی، تشخیص مشکلات فنی انواع دستگاهها و ارائه راهحلهای مرتبط، مسائل مربوط به فاینانس و غیره. علاوه بر مشاغل پردرآمد برای متخصصان، هوش مصنوعی مشاغل کم درآمد جدید و زیادی را در کشورهای آفریقایی و آسیای جنوب شرقی ایجاد کرده که نیازمند دانش و تخصص بالایی نیست. از جمله نامگذاری و کلاسهبندی اجسام در تصاویر و ویدیوها به منظور استفاده در صنعت وسایل نقلیه خودران، جستجوی تصاویر با کلمات و تولید تصاویر خلاقانه.
در دسترس عموم قرار گرفتن ابزار هوش مصنوعی، سرعت پیشرفت این ابزار را چند بار کرده است. در این خصوص، میتوان متصور شد که یک گروه از متخصصان که با نرمافزارهای مرتبط آشنایی نسبی داشته باشند، بتوانند با هزینه قابل قبولی یک لایه تخصصی به ابزار هوش مصنوعی اضافه کنند. علاوه بر این، ابزارهای جدیدی تولید میشوند که متخصصان را در زمینه آموزش تخصصیتر ابزار هوش مصنوعی یاری میرسانند. خود این موضوع نیز زمینهساز ایجاد مشاغل جدیدی برای متخصصان خواهد بود.
به کارگیری ابزار هوش مصنوعی در حوزههای گوناگون از جمله برنامهنویسی کامپیوتری، آنالیز دادهها، کلاسهبندی محتوی، جستجو در محتوی تولید شده شرکتها، نوشتن مقالات، خلاصه کردن متون طولانی، نگارش و ارسال ایمیل و غیره، به بالا رفتن کارایی کارمندان با استعداد و خلاق منجر شده و باعث بینیازی شرکتها از استخدام کارمندان غیرخلاق و افزایش راندمان شرکتها میگردد.
قابلیت شگفتانگیز ابزار هوش مصنوعی مولد متن در زمینه تولید محتوی و امکان یادگیری تخصصیتر آنها جهت تولید انواع فیلمنامهها و سناریونویسی، نویسندگان هالیوودی را به شدت نگران کرده است. به عنوان مثال یک تولیدکننده فیلم میتواند با دادن ایده، زمینه، شرایط، سابقه تاریخی و غیره به یک ابزار هوش مصنوعی آموزش دیده در این خصوص، نسخه اول فیلمنامه مطلوب خود را ایجاد کند. بعدا یک فیلمنامهنویس حرفهای نسخه اول فیلمنامه را بازنگری و بازنویسی میکند. این امر ضمن ارتقای کارایی فیلمنامهنویسها، نیاز استودیوهای فیلمسازی به فیلمنامهنویسهای متعدد را کاهش میدهد. از طرفی قابلیت ابزار هوش مصنوعی در زمینه ایجاد تصویر و ویدیو، نگرانی هنرپیشهها و دوبلورها را در پی داشته است. به عنوان مثال، این تکنولوژی قادر است تا چهره و حرکات صورت هنرپیشههای معمولی را با چهره و حرکات صورت هنرپیشههای معروف جایگزین کند.
یکی از دغدغههای مهم هنرپیشگان هالیوودی موضوع مالکیت شباهت دیجیتال است. شباهت دیجیتالی به نمایش دیجیتالی ظاهر یک فرد اشاره دارد که اغلب از طریق اسکن یا فناوری ضبط حرکت ایجاد میشود. این فناوری میتواند شامل ویژگیهای فیزیکی فرد، مانند صورت، شکل بدن و حرکات او باشد که به صورت دیجیتالی ثبت و ذخیره میشود. سپس میتوان از این شباهت دیجیتال برای ایجاد تصاویر یا انیمیشنهای تولید شده توسط کامپیوتر که شبیه به شخص هستند استفاده کرد. در زمینه صنعت سرگرمی، شباهت دیجیتالی یک بازیگر ممکن است در فیلمها، نمایشهای تلویزیونی یا بازیهای ویدیویی برای خلق شخصیتهای دیجیتالی واقعی که شبیه به بازیگر هستند استفاده شود. با این حال، همانطور که قبلاً ذکر شد، مالکیت شباهت دیجیتالی یک بازیگر میتواند یک موضوع بحث برانگیز باشد و بازیگران ممکن است به دنبال حفظ کنترل بر نحوه استفاده از شباهت آنها برای محافظت از حرفه، تصویر یا صدای خود باشند. نگرانی هنرپیشگان هالیوود، استفاده بالقوه از هوش مصنوعی برای جایگزینی با هنرپیشگان انسانی، به ویژه سیاهی لشکران برمیگردد. به عبارتی هنرپیشگان نگران این موضوع هستند که استفاده از هوش مصنوعی در صنعت سرگرمی ممکن است به استودیوها اجازه دهد تا نسخههای دیجیتالی شبیه خود را بارها و بدون رضایت یا دادن غرامت خود بسازند و به طور بالقوه از آنها در تولیدات آینده بدون دخالت یا تأیید آنها استفاده کنند.
همچنین دوبلورهای فیلمهای انیمیشن احساس خطر و نگرانی عمیقی دارند. ابزار هوش مصنوعی این قابلیت را دارد که حرکات صورت مرتبط با صدا و احساس مورد نظر (شادی، تعجب، خشم، ...) را ایجاد کند و در نتیجه نیاز به دوبلور فیلمهای انیمیشن، صدا پیشگان و نقاشان انیمیشن را به شدت کاهش میدهد.
ارزان شدن و در دسترس عموم قرار گرفتن ابزار تولید انواع ویدیوهای خلاقانه، غیر از به خطر انداختن شاغلان صنعت فیلمسازی، خود صنعت فیلمسازی و استودیوهای فیلمسازی را هم به شدت متحول خواهد کرد، همانطور که روزنامههای چاپی به شدت متحول شدند.
چالش دیگری که ابزار هوش مصنوعی ایجاد میکند، تولید اخبار جعلی و قابل باور[۲] از طریق تولید ویدیوها، سخنرانیهای جعلی سیاستمداران، سلبریتیها و حتی استفاده از تصاویر افراد معمولی است. ایجاد صحنه دستگیری رئیسجمهور آمریکا، کشتار افراد یک شهر یا شکنجه اشخاص، نمونههایی از این موارد است.
حال راهحل برای کسانی که نگران آینده حرفهای خود هستند، چیست؟
- تا آنجا که میتوانند با این تکنولوژی آشنا شوند و از آن استفاده کنند.
- درک این موضوع که هرچند ماشینها در انجام کارهای تکراری بهتر عمل میکنند ولی تا به امروز قابلیت جایگزینی کامل با خلاقیت انسانی را ندارند. بنابراین تفکر خلاقانه سدی است در مقابل جایگزینی با ماشین.
- شناخت جامعتری از حرفه کاری خود پیدا کنند. مثلا کارمند ساده یک بانک باید شناخت جامعتری از خدماتی که بانک به مشتریان خود ارائه میدهد پیدا کند و بتواند روابط احساسی تر و بهتری با مشتریان برقرار کند. در غیر اینصورت عملا کاری در بانک برای یک کارمند ساده که وظیفه معین و تکراری را انجام میدهد، باقی نخواهد ماند.
- داشتن هوش عاطفی یا هیجانی، درک مشکلات و کمک به دیگران، ارزش افزودهای ایجاد میکند که ماشین ها فعلا نمیتوانند با آن رقابت کنند.
- پیشه ساختن مفهوم شعر «ز گهواره تا گور دانش بجوی». بدین معنی که انسانها همزمان با تحولات پر شتاب علمی و رشد رو به افزایش دامنه اطلاعات، خود را بروزرسانی کنند، چون هر آنچه را که به عنوان حرفه محل درآمد خود آموختهاند، ممکن است در زمان کوتاه چند ساله به کمک ماشینها انجام شود.
- داشتن انعطافپذیری بالا برای یادگیری، داشتن تفکر انتقادی و افزایش قابلیت حل مسائل
پس عملا نباید به مدت طولانی درگیر انجام کارهای تکراری شد و به کسب دانش قابل دسترس اکتفا کرد. مثلا دیگر ضرورتی ندارد که برای یاد گرفتن و حفظ کردن syntax یک زبان برنامهنویسی، وقت گذاشت زیاد بلکه درک راه حل موضوع و الگوریتم مورد نیاز از اهمیت خیلی بیشتری برخوردار است. همچنین نویسندگانی که در روزنامه ها به خلاصهنویسی وقایع روز میپردازند باید مسائل دیگری از جمله تحلیل چرایی وقایع روز و ارتباط آنها با یکدیگر را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. زنگ خطر برای داده پردازان، جمع آوری کننده و سازمان دهندههای محتوای اطلاعاتی شرکتها، برنامه نویسان، نویسندگان، مترجمان، حسابداران ساده، وکلای عادی، اساتید دانشگاهها که به درس دادن در کلاس اکتفا میکنند و سایر یقه سفیدها به صدا درآمده است.
فعلا به دلیل پایین بودن کیفیت کنترلهای مکانیکی، کارهای یقه آبی مانند لولهکشها، جوشکارها، نجارها و غیره کمتر در معرض خطر هستند. هرچند هم اکنون هم با ورود نظافت کنندههای خودکار و اسکلتهای پوشیدنی موتوردار، نیاز به کارگرهای ساده هم در حال کم شدن است. همچنین با ورود اتومبیلهای الکتریکی نیاز به مکانیکها کاهش پیدا خواهد کرد و همچنین با بهتر شدن وسایل نقلیه خود ران نیاز به کارهایی مانند رانندگی هم شدیدا کاهش پیدا خواهد کرد.
از بعد حقوقی نیز علی رغم پیشرفت قابل توجه هوش مصنوعی در زمینه تولید تصویر و صدا و متن، اما قانون در حال حاضر از این پیشرفتهای فناوری عقب مانده است، زیرا مقررات و چارچوبهای قانونی حاکم بر استفاده از محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی هنوز به طور کامل تدوین نشده است. این مهم میتواند چالشهایی را در خصوص حمایت از حقوق و منافع افرادی که ممکن است تحت تأثیر استفاده بدون رضایت از محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی قرار گیرند، ایجاد کند. یک راه حل قانونی موقت برای رفع نگرانیهای فوق، مذاکره بین اتحادیههای حمایت از حقوق هنرپیشگان، استودیوها و سایر حوزههای مرتبط است که حاصل مذاکرات مزبور میتواند به انعقاد قراردادهای جدیدی منجر شود که حقوق و منافع هنرپیشگان در مقابل استفاده بدون رضایت هوش مصنوعی از چهره، صدا و دیگر حقوق مالکیت معنوی آنها را تامین و صیانت کند و در صورت نقض تعهدات قراردادی مزبور نیز امکان دریافت غرامت و جبران خسارت توسط هنرپیشگان متضرر میسور باشد.
همچنین تدوین قوانین و مقررات خاص الزامآور، رعایت قوانین و مقررات یاد شده توسط دادگاهها، موسسات حقوقی، وکلا و ایجاد رویه قضایی متحدالشکل و یکسان میتواند به عنوان راهحل حقوقی بنیادین در راستای کاهش دغدغههای فوق باشد. البته اتخاذ رویکرد انسان محور در استفاده از هوش مصنوعی و نه جایگزینی کامل با آن میتواند اثر بخشی راهحلهای پیشنهادی یاد شده را دو چندان سازد.
در مقالات بعدی به جزئیات بیشتری از جمله چگونگی اضافه کردن لایههای تخصصی و بهتر کردن ابزار هوش مصنوعی برای استفاده در سازمانها، چالشهای اقتصادی-حقوقی و راهحلهای مرتبط خواهیم پرداخت.
[۱] Long Language Model
[۲] Deep Fake