متعاقب تحریمهای غرب علیه روسیه و محدودیتهای ایجاد شده برای این کشور در دسترسی به نظام مالی بینالمللی، تقاضای بیشتری برای تجارت با ارزهایی غیر از دلار آمریکا بوجود آمده است. روسها در تلاشند تا با به چالش کشیدن نظام مالی تحت سلطه دلار، آثار تحریمهای غرب را مدیریت نمایند. دیگر کشورهای عضو گروه بریکس یعنی هند، چین، برزیل و آفریقای جنوبی نیز در مقابله با هژمونی دلار و به عبارت بهتر دلارزدایی(de-dollarization) با روسها تا حدودی اتفاق نظر دارند. بر اساس گزارشها، کشورهای بریکس در حال بررسی ایجاد یک ارز مشترک برای تجارت بین خود هستند. این نوشتار در تلاش است تا به سه پرسش کلیدی پاسخ دهد: ۱- آیا اساساً ضرورتی برای تغییر نظم پولی فعلی جهانی و ایجاد ارزی جدید وجود دارد؟ ۲- آیا ایجاد ارز بریکس امکانپذیر است؟ و ۳- دلالتهای این تحول برای نظام ارزی ایران چه خواهد بود؟
۱- ضرورت تغییر در نظم پولی دلارمحور
ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم بر سیستم مالی بینالمللی تسلط داشته است. سیستم مالی آمریکامحور و برتری اقتصادی واشنگتن جنبههای مهمی از «قدرت نرم» آمریکا هستند. بینالمللی شدن سیستم مالی و برتری دلار در بازار بینالمللی، آمریکا را به «بزرگترین» و «نقدشونده ترین» بازار مالی تبدیل کرده است. «اندازه» و «عمق» این بازارها طیف گستردهای از گزینههای «سرمایهگذاری»، «نقدینگی» و «ابزارهای پوششی» را فراهم نموده که سرمایهگذاران بینالمللی را جذب میکنند و به این طریق نیز استفاده بیشتر از دلار آمریکا در معاملات جهانی مورد حمایت قرار میگیرد. وابستگی بیش از حد اقتصاد کشورها به یک ارز واحد یعنی دلار، آنها را در معرض ریسکهای ناشی از «نوسانات ارزش دلار»، «تغییر در سیاستهای پولی ایالات متحده» و «تحریم و محدودیتهای اعمالی آمریکا در جهت دسترسی به نظام مالی دلاری» قرار میدهد. «افزایش تنش ایالات متحده با برخی کشورها ناشی از تعارضات ژئوپولیتیک»، «اثرگذاری فزاینده چین بر سیستم تجارت جهانی و تلاش این کشور برای جایگزینی یوان با دلار در بلندمدت» و «ظهور ارزهای رمزنگاری شده» از مهمترین عللی هستند که کشورهای مختلف را متقاعد نموده تا برای تقویت حاکمیت اقتصادی خود استراتژیهای «تنوع بخشی به ذخایر ارزی» و «انجام تراکنش با ارزهای جایگزین» را اتخاذ نمایند. بنابراین تغییر به سمت یک سیستم مالی جهانی چندقطبی که در آن هیچ ارزی غالب نباشد، کشورهای مختلف را قادر میسازد تا سیستم اقتصادی و مالی خود را همسو با منافع ملی طراحی نموده و آسیبپذیری خود در برابر تحریم و دیگر محدودیتهای احتمالی کاهش دهند. اگرچه دستیابی به این نقطه مطلوب حتی مورد پذیرش کشورهای همسو با ایالات متحده قرار دارد، اما بدلیل وابستگی سیستم مالی کنونی جهان به دلار، در حال حاضر جایگزین روشن و جذابی برای دلار وجود ندارد. شکست سلطه دلار بر نظام مالی جهانی در گرو ارائه ارزی جدید با میزان مشابهی «ثبات»، «اعتبار»، «امنیت» و «سرعت بالای نقدینگی» نسبت به دلار است.
۲- امکانپذیری ایجاد ارز بریکس
شکستن هژمونی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی و پراستفادهترین ارز در مبادلات مالی و تجاری، فرآیندی پیچیده و چالشبرانگیز داشته و به آسانی امکانپذیر نیست. برای کشورهای بریکس، دلارزدایی از بازارهای مالی جهانی ابزاری برای «افزایش استقلال اقتصادی» و «کاهش قرار گرفتن در معرض شوکهای اقتصادی خارجی» است. استفاده اخیر ایالات متحده از تحریم های اقتصادی به عنوان «ابزار سیاست خارجی» علیه روسیه انگیزه آنان را در این زمینه افزایش داده است.
به عنوان اولین گام، کشورهای عضو بریکس به رهبری هند و چین شروع به انجام تجارت و تسویه حسابهای تجاری متقابل با ارزهای محلی کردهاند. پس از اجرای چنین راهبردی، امکان ایجاد یک ارز واحد توسط این گروه در دست بررسی قرار دارد. در آگوست ۲۰۲۳، آفریقای جنوبی میزبان رهبران برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی خواهد بود. طبق اخبار از جمله مواردی که در دستور کار بررسی قرار دارد، موضوع ایجاد واحد پول مشترک بریکس است. دادههای اخیر منتشر شده توسط صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که سهم دلار آمریکا از ذخایر جهانی در طول ژانویه تا مارس ۲۰۲۳ حدود ۵۹ درصد بوده که اندکی نسبت به سه ماهه قبل افزایش یافته است. برای اینکه واحد پول یک کشور به چنین تسلط جهانی دست یابد، اقتصاد آن باید بزرگ بوده و برای تجارت آزاد کالاها و خدمات و همچنین جریانهای سرمایهگذاری خارجی در داخل و خارج باز باشد. این کشور باید «بازار مالی عمیقی» داشته و بانکهای آن حضور چشمگیری در سراسر جهان داشته باشند. همچنین میبایست با تورم پایین و پایدار و یک سیاست مالی معتبر از اعتماد به ارزش پول حمایت کند. کشورهای عضو بریکس حتی چین که قدرتمندترین اقتصاد عضو گروه بریکس است نمیتوانند چنین شرایطی را محقق کنند.
سهم تولید بریکس در اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۱ از ۱۹ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۲۶ درصد افزایش یافته است. با این حال، بدون احتساب چین، تنها سهم ۷ درصدی دارد. سهم مشترک برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی در مجموع با ۱ درصد کاهش به ۳ درصد از تولید جهانی در این دوره رسیده است. «تورم»، ارزش یک ارز را به عنوان ذخیره ارزش از بین میبرد. سناریوهای «تورم» و «نرخ بهره» در کشورهای بریکس بسیار متفاوت است. برزیل یکی از بالاترین نرخهای بهره را در میان اقتصادهای بزرگتر دارد که در حال حاضر ۱۳.۷۵ درصد است، در حالی که نرخ بهره چین با ۳.۶۵ درصد پایینترین نرخ بهره در میان کشورهای بریکس و حتی کمتر از اقتصاد منطقه یورو و آمریکا است. هماهنگ کردن این واگراییها یک پیش شرط و چالش جدی برای ارز بریکس خواهد بود. در سال ۲۰۱۴، زمانی که کشورهای بریکس بانک توسعه جدید(NDB) را راهاندازی کردند، در توافقنامه تاسیس آن ذکر شد که میتواند پروژهها را به ارز محلی کشوری که عملیات در آن انجام میشود، تامین مالی کند. با این حال، در سال ۲۰۲۳، این بانک برای بقای خود همچنان به دلار وابسته است. تامین مالی با ارز محلی حدود ۲۲ درصد از پرتفوی بانک را تشکیل میدهد، اگرچه رئیس جدید آن امیدوار است تا سال ۲۰۲۶ این میزان را به ۳۰ درصد افزایش دهد.
بلندپروازانهترین مسیر چیزی شبیه به یورو خواهد بود، واحد پولی که ۱۱ کشور عضو اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۹ به تصویب رساندند. اما با توجه به «عدم تقارن قدرت اقتصادی» و «پویایی سیاسی پیچیده» در این گروه، مذاکره برای یک ارز واحد دشوار خواهد بود. برای ایجاد یک ارز جدید، بریکس باید با مکانیسمی مشخص نرخ ارز تعیین نموده و سیستمهای پرداخت کارآمد و بازار مالی منظم، باثبات و نقد داشته باشد. برای دستیابی به یک ارز جهانی، بریکس به یک سابقه قوی در «مدیریت مشترک ارز» نیاز دارد تا دیگران را متقاعد کند که ارز جدید قابل اعتماد است. از آنجایی که هیچ یک از کشورهای درگیر، تمایلی به توقف ارز محلی خود نشان نمیدهند، ایجاد ارز واحد مانند یورو چندان محتمل نیست.
از طرف دیگر نیز هند ایالات متحده را متحد ارزشمند و شریک استراتژیک خود در منطقه هند و اقیانوس آرام میداند و تلاشهای روسیه و چین برای دلارزدایی را بیشتر «سیاسی» و «ایدئولوژیک» میداند تا «عملیاتی» و بنابراین به صراحت از ارز بریکس با هدف به چالش کشیدن هژمونی دلار حمایت نمیکند. وزیر خارجه هند نیز اعلام نمود طرحی برای راه اندازی ارز مشترک بریکس وجود ندارد.
با درنظر گرفتن موارد فوق، به نظر میرسد نظم جدید پولی جهانی از طریق ایجاد ارز جدید بریکس در کوتاه مدت پدیدار نخواهد شد. طرح این ایدهها به طور بالقوه ناشی از تعهد بریکس به هماهنگی «سیاستها» و «نوآوری» کشورهای عضو است. ایجاد یک «سیستم پرداخت یکپارچه کارآمد برای تراکنشهای فرامرزی» برای همکاری کشورهای عضو بریکس محتملتر و دست یافتنیتر از ایجاد ارز مشترک است.
۳- فرصتهای احتمالی این تحولات برای نظام ارزی ایران
فهم دقیق این تحولات و آثار آن بر نظام ارزی ایران واجد اهمیت فراوان است. قبل از ابراز علاقمندی به پیوستن به ارز بریکس، ضرورت دارد تجزیه و «تحلیلهای فنی» و «امکانسنجی کارشناسی» مورد توجه قرار گیرد. ایران سالهاست که تحت ظالمانهترین تحریمهای مالی ایالات متحده قرار گرفته و دلار نیز بعنوان یک «سلاح» سیستم اقتصادی کشورمان را نشانه گرفته است، بنابراین هر روزنهای حتی کوچک، خارج از سیستم دلاری برای انجام تراکنشهای ارزی بینالمللی میتواند یک فرصت باشد. دو عملکرد مهم سیستم بانکی ایران در حوزه بینالملل یعنی «خزانهداری ارزی» و «تامین مالی تجارت خارجی» بدلیل تحریمها با محدودیتهای اساسی مواجه شده و راهکار رفع آنان پیوستن به ارز بریکس نیست؛ آن هم ارزی که در مورد بوجود آمدن تردیدهای جدی وجود دارد. تقویت واحد پولی ایران در برابر ارزهای جهانروا و مدیریت بهینه ذخایر ارزی کشور، بیش از هر چیز مستلزم «تقویت متغیرهای کلان و ثبات اقتصادی»، «کاهش مداخله دولت در بازار ارز»، «مدیریت نقدینگی و تورم»، «داشتن جایگاه مناسب در زنجیره تامین جهانی کالا و خدمات» و «اتصال به نظام مالی جهانی» است. در شرایط فعلی، «تجارت با استفاده از ارزهای محلی» که در دستورکار کشورهایی مانند چین و هند قرار دارد فرصتهای محدودی نیز برای ایران فراهم میکند. همکاری با این کشورها به ارز محلی اگرچه از طرف کشورهایی مانند روسیه و ایران جنبه مقابله با تحریم دارد اما از طرف چین و هند با هدف تقویت جایگاه ارز خود در مبادلات بینالمللی و افزایش وابستگی اقتصاد کشورهای مقابل به یوان و روپیه انجام میپذیرد.