۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۹

راجان اقتصاددان دانشگاه شیکاگو می‌گوید عدم اعتماد به سیاستگذاران زمینه گسترش ایده‌های خلاف جریان و پوپولیستی را فراهم می‌کند.

فردای اقتصاد: منکن نویسنده آمریکایی می‌گوید برای هر مسئله پیچیده‌، پاسخی وجود دارد که واضح، ساده و غلط است. این جمله را اقتصاددان هندی -راگورام راجان- برای ریشه‌یابی گسترش اخیر گرایش به پوپولیسم و توصیه‌های اشتباه اقتصادی در غرب استفاده می‌کند، اما این مشکل در ایران بسیار حادتر و مزمن‌تر است.

ریشه گسترش پوپولیسم در کشورهای پیشرفته

راجان که سابقه ریاست بانک مرکزی هند را دارد و استاد دانشکده کسب‌وکار شیکاگوست، نکته جالبی را مطرح می‌کند؛ حتی در بهترین وضعیت اقتصادی هم برای سیاستگذاران دشوار است که بخواهند مسائل پیچیده را برای عموم توضیح دهند. اما اگر آن‌ها اعتماد عمومی را به دست آورده باشند، آن وقت موضع یک شهروند در مقابلشان این است که «من کلیت آن چیزی که تو می‌خواهی به آن برسی را می‌دانم، بنابراین لازم نیست تمام جزئیات را با من در میان بگذاری!». این اقتصاددان می‌گوید تا پیش از بحران ۲۰۰۸ اوضاع در بسیاری کشورهای توسعه‌یافته به همین شکل بود. توافقی در رابطه با جهت سیاست‌های اقتصادی وجود داشت و حاکم بود.

پس از بحران، هم اعتماد عمومی دچار خدشه شد و هم کارایی سیاست‌های معمول و جریان اصلی تا حدی زیر سؤال رفت. با ضعیف‌شدن تفکر متعارف و شکست تفکرات رقیبش در جذب اعتماد عمومی، دروازه سیاست به روی تفکرات غیرمتعارف باز شد. راجان می‌گوید البته فکرکردن ورای ایده‌های موجود می‌تواند خوب باشد، اما وقتی با مخاطبانی طرفید که به شما اعتماد ندارند، باید توصیه‌های سیاستی ساده و قابل فهمی ارائه کنید؛ برای حل مشکل اشتغال روی واردات تعرفه ببندید، برای افزایش مصرف پول چاپ کنید و برای بهبود تولید یارانه بپردازید. یا مثل برخی چهره‌های آرژانتینی، برای مهار تورم وعده حذف بانک مرکزی و دلاریزاسیون بدهید. یا در مقابل مثل برخی در ایران فکر کنید تورم کشور ناشی از تبادل دلار است و باید آن را «زدایید». نکته اینجاست که بسیاری از این دست سیاست‌ها پیش‌تر و بارها غلط از آب درآمده‌اند اما در چنین شرایطی باز هم احیا می‌شوند و در سطح عمومی مطرح می‌گردند.

درس پوپولیسم غربی برای ایران

وضعیتی که منجر به بروز سیاست‌های پوپولیستی می‌شود، به طور پیوسته در سال‌های اخیر ایران وجود داشته است. کاهش اعتماد عمومی باعث می‌شود پیشنهاد راهکارهای بنیادی از روی میز کنار رود. کلاف سردرگمی که سیاستگذار این روزها بر سر بنزین ایجاد کرده، نمایش‌گر چنین شرایطی است. حتی اگر در موقعیت خاصی سیاستگذاران فعلی یک بسته اصلاح اقتصادی کامل و مطابق با تجارب دنیا ارائه دهند (که نیازمند کیفیت بالای سرمایه انسانی ساختار دولت است)، بی‌اعتمادی به آن‌ها باعث می‌شود کسی قصد اعتماد به این راهکارهای پیچیده را نداشته باشد.

از سوی دیگر، از آنجا که گاه به گاه سیاست‌های متعارف اقتصادی در ایران به صورت ناقص، بدون همراهی تغییرات بنیادین و بدون اجرای استراتژی مشخص پیاده شده‌اند، اصولاً کارایی آن‌ها از سوی تفکرات رقیب به چالش کشیده می‌شود.

این دو عامل باعث شده‌اند درها همیشه به روی ایده‌های عجیب امتحان‌نشده و راهکارهای ساده پوپولیستی باز باشد. در نتیجه همیشه آشفته‌بازاری در زمینه توصیه‌های سیاستی وجود دارد و افراد غیرمتخصصی وجود دارند که راهکارهای معجزه‌کننده خود را به دولتمردان می‌فروشند.

یک تفاوت مهم اقتصاددان خوب و بد

در تفکیک توصیه‌های اقتصادی خوب و بد، این جمله از ژورنالیست لیبرال قرن بیستم فرانسه کمک‌کننده است: «تنها یک تفاوت بین یک اقتصاددان بد و یک اقتصاددان خوب وجود دارد: اقتصاددان بد خود را محدود به اثر قابل مشاهده می‌کند. اقتصاددان خوب هم تأثیری را که می‌توان دید و هم آن تأثیراتی را که باید پیش‌بینی کرد در نظر می‌گیرد». راجان با استفاده از این جمله، می‌گوید وقتی اعتمادی وجود ندارد، هشدارهای سیاستگذاران و اقتصاددانان درباره اثرات آینده اقدامات فعلی باور نخواهد شد.

این معیار در عین سادگی، می‌تواند به تشخیص توصیه‌های اقتصادی غلط در ایران کمک کند. توصیه‌هایی که پیامدهایشان بر سایر ابعاد اقتصاد و کلاً تعادل عمومی اقتصاد کشور را در نظر نمی‌گیرند، دچار ساده‌انگاری مسائل پیچیده هستند؛ به ویژه توصیه‌هایی که شبیه اختراع چرخ از نو هستند و از تجارب تاریخی تأثیر نگرفته‌اند.

برچسب‌ها