فردای اقتصاد: آیا ورود به محل کارتان حس بدی به شما میدهد؟ بویژه وقتی بعد از مدتی دورکاری به دفتر کار باز میگردید یا وقتی آنجا هستید و تعداد صندلیهای خالی اطرافتان بیشتر از صندلیهای اشغال شده توسط همکاران هست، این حس پررنگتر میشود. این تجربه چیزی شبیه به روز اول مدرسه است با این تفاوت که هر روز تکرار میشود. از خود میپرسید: کجا بنشینم؟ چه بگویم؟ چگونه دوست پیدا کنم؟
بهویژه اگر فردی درونگرا باشید یا به محیط کاری جدیدی وارد شوید، ارتباطسازی با همکاران به امری طاقت فرسا تبدیل میشود. اگر همکارانتان همدیگر را خیلی خوب بشناسند، کارتان از این هم سختتر خواهد بود. اما ایجاد ارتباط در محیط هیبریدی (دورکار-حضوری) آسانتر از آنچه تصور میشود است. گامهای سادهای هست که میتوانید در این راستا بردارید:
گام نخست: سکوت را بشکنید
این دشوارترین مرحله است چون تردید در آن آسان است. صدایی در ذهنمان از ما میپرسد: آیا مزاحم این فرد هستم؟ او درباره من چه فکری میکند؟ به او چه بگویم؟
هر چه آسانتر سکوت را بشکنیم، احتمال اینکه بتوانیم ارتباطسازی کنیم، بیشتر است. خبر خوب اینکه فرصت تبدیل غریبهها به دوست همیشه وجود دارد. این فرصتها فقط استراتژیهایی برای افراد درونگرا یا خجالتی نیست بلکه رازهای موفقترین افراد در ایجاد ارتباط است.
گام دوم: جواب سلام واجب است
همیشه کاری که برای اولین بار انجام میدهید، دشوار است. دومین بار همیشه آسانتر است. وقتی به کسی سلام میگویید، بر دشواری گام نخست فائق آمدهاید و حتی به خودتان مجوز دادهاید که برای بار دوم هم به او سلام کنید. اما اگر کسی با شما به هر نحوی ارتباط گرفت، این شانس شماست که بتوانید از آن فرصت استفاده کنید. بهعنوان مثال اگر پشت میزتان نبودید وقتی برمیگردید، یادداشتی از یک همکار روی میزتان است، باید حتما پاسخ او را بدهید. اگر ایمیل داشتید، حتما پاسخ دهید.... آدرس یک لینک را دریافت کردید، در مورد آن با همکارتان صحبت کنید و اطلاع دهید که آن سایت را دیدهاید.
گام سوم: سلام دوباره را به چت یا گفتگو تبدیل کنید
بسیاری از افرادی که در کار با آنها آشنا میشوید، آشنا باقی میمانند. این طبیعی است. ما ساعتهای زیادی سر کار هستیم و با افراد زیادی تعامل داریم. اما افرادی هستند که در ارتباط کاری یک پله از ما بالاتر هستند و مشتاق هم هستند که ارتباط بیشتری داشته باشند. این فرصت خوبی است که از آنها یادبگیریمو از اشتباهاتشان اجتناب کنیم. با این کار متحدان کاری خود را به مربیان خود تبدیل میکنیم.
گام چهارم: چت یا گفتگو را به برقراری رابطه تبدیل کنید
برخی افرادی که ملاقات می کنید، مربیانی میشوند که به شما پند می دهند. برخی دیگر اسپانسرهایی میشوند که درهایی را به روی شما میگشایند. این افراد قدرت آن را دارند که شما را به جلساتی که درهای بسته دارند راه دهند، در پروژههای مهم شما را شرکت دهند و حتی کار شما را تبلیغ کنند.
کلام آخر
گر چه همه ارتباطها به یک رابطه طولانیمدت تبدیل نمیشود، اما با انجام این کارها دستکم شما در دیدار بعدی خود با همکارتان، با یک چهره دوستانهتر مواجه خواهید شد. دفعه بعد که در دفتر کارتان با همکاران بودید، سعی کنید کاری بیشتر از انتقال عادی دادهها انجام دهید.
منبع: HBR
نویسنده: گوریک انجی
تبادل نظر