فردای اقتصاد: واکنش جهانی آمریکا به ظهور چین میتواند منجر به تبدیل خاورمیانه به صفحه شطرنج رقابت استراتژیک بین ایالات متحده و چین شود. ایالات متحده به اندازه متحدانش به طور مستقیم به نفت خاورمیانه وابسته نیست. این در حالی است که چین به نفت خاورمیانه وابستگی دارد. در نتیجه، خاورمیانه احتمالا به نقطه کانونی رقابت چین و امریکا از نظر ژئوپولیتیک و اقتصادی تبدیل خواهد شد.
سیاستگذاران ایالات متحده دلایل خوبی برای تلاش برای کاهش حضور آمریکا در منطقه دارند. پس از دو مداخله نظامی طولانی مدت و پر هزینه در عراق و افغانستان سیاست ایالات متحده در قبال خاورمیانه با موجی از انتقادات از سوی جناحهای راست و چپ مواجه شد. کارشناسان و سیاستمداران به هزینه بالای حفظ حضور ایالات متحده در خاورمیانه نسبت به مزایای آن اشاره کردند.
منفعت تاریخی اصلی و از این رو عامل اصلی حضور آمریکا در منطقه همواره ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی آن بوده است. در نتیجه افزایش شدید تولید نفتوگاز در آمریکا وابستگی این کشور به سوختهای فسیلی خاورمیانه به میزان قابل توجهی کاهش یافتهاست. انتقادهایی نیز از سوی کسانی وارد شد که نگران هزینه فرصت منابع دیپلماتیک و نظامی بودهاند که ایالات متحده در خاورمیانه سرمایه گذاری کردهاست. نظر آنان این بود که برخی از این منابع باید در واکنش به ظهور چین به عنوان بزرگترین رقیب جهانی ایالات متحده به آسیا انتقال یابند.
از زمان اوباما دولتهای متوالی ایالاتمتحده به این انتقادات در چارچوب یک استراتژی بزرگ با هدف کاهش تعامل نظامی و امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه توجه کردند. تا جایی که جدایی از خاورمیانه به دلیل علاقه آمریکا به تمرکز بیشتر بر چین مربوط میشود طرف آمریکایی باید افزایش حضور چین در خاورمیانه را نیز در نظر بگیرد.
تا زمانی که چین بازیگر اصلی منطقه است ایالات متحده نمیتواند خاورمیانه را نادیده بگیرد. اگر چین به گسترش مشارکت خود در منطقه ادامهدهد، ایالات متحده نیز باید حضور خود را حفظ کند. از آنجایی که روابط اقتصادی و دیپلماتیک چین با خاورمیانه در سالیان اخیر افزایش یافته و انتظار میرود که بیشتر گسترش یابد، ایالاتمتحده احتمالا به حضور در سطح بالا در منطقه در چارچوب واکنشجهانی به ظهور چین ادامه خواهد داد. نشانه اولیه بازنگری سیاست ایالاتمتحده در یکی از اظهارات پرزیدنت بایدن در سفر اخیرش به عربستان سعودی مشهود بود:«ما کنار نمیرویم و خلاء را برای پر کردن چین، روسیه یا ایران باقی نمیگذاریم. ما به دنبال این خواهیم بود که با رهبری فعال، اصولی و آمریکایی این لحظه را بسازیم.»
در جریان نشست اخیر کشورهای عضو گروه جی هفت نیز ایالات متحده و سایر اعضای آن گروه متعهد شدند که ۶۰۰ میلیارد دلار در کشورهای با درآمد پایین و متوسط برای مقابله با ابتکار کمربند و جاده "شی جین پینگ" هزینه کنند. این نخستین باری است که کشورهای غربی به طور منسجم و ملموس برنامهای را برای مقابله با دیپلماسی عظیم هزینههای توسعه چین ارائه میکنند.
با ارزشترین کالای صادراتی منطقه برای چین ،نفت است و وابستگی چین به واردات نفت خاورمیانه در دو دهه گذشته افزایش یافتهاست. در سال ۲۰۲۰ میلادی نزدیک به ۴۷ درصد از واردات نفت چین از خاورمیانه بود که چین را به بزرگترین وارد کننده خالص نفت جهان تبدیل کرد. علاوه بر این سطح بالای وابستگی به انرژی چین نیز به عنوان بزرگترین صادر کننده به اکثر کشورهای خاورمیانه ظاهر شدهاست. برای بسیاری از کشورهای منطقه، سهم چین از کل واردات آنان بیشتر از سهم ایالات متحده و کشورهای بزرگ اروپایی است. این در حالیست که در دهه ۱۹۹۰ میلادی وضعیت این گونه نبود.
سرمایه گذاری دوجانبه بین چین و خاورمیانه نیز در دو دهه گذشته افزایش شدیدی را تجربه کردهاست. بر اساس دادههای China Global Investment Tracker در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ میلادی پروژههای سرمایهگذاری و خدمات ساخت و ساز چین در خاورمیانه به تنهایی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. حتی پس از شیوع کرونا که روابط چین را با بسیاری از کشورهای غربی متزلزل ساخت آن کشور کماکان متعهد به افزایش مشارکت کمربند و جاده در خاورمیانه باقی ماند.
علاوه بر این، جاذبه متقابل است. دیپلماتهای سعودی اخیرا اعلام کردند که پادشاهی سعودی به تقویت روابط خود با چین ادامه خواهد داد. همچنین، شیوع کرونا فرصتی را برای چین فراهم ساخت تا خدمات مراقبتهای بهداشتی و فناوریهای دیجیتال خود را در خاورمیانه توسعه و ارتقا دهد. از جمله ابتکار عملهای این چنینی میتوان به برنامه مشترک واکسیناسیون کووید -۱۹ میان چین و امارات متحده عربی اشاره کرد.
در سال ۲۰۱۳ میلادی چین ابتکار کمربند-جاده را برای تامین مالی و ساخت زیرساختهای اساسی صنعتی و تجاری، مانند راه آهن و بنادر تجاری در سراسر کشورهای در حال توسعه اعلام کرد. در چارچوب طرح کمربند و جاده، چین با بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مانند عربستان سعودی، ایران، مصر و الجزایر قراردادهای بلند مدت اقتصادی امضا کرده است. متحدان ایالات متحده مانند اسرائیل، عربستان سعودی و دشمنان آن از جمله ایران و سوریه تمایل خود را برای گسترش روابط اقتصادی با چین نشان داده اند.
حفظ روابط با کشورهای خاورمیانه و دشمنان آن میتواند در آینده ناپایدار باشد. با این وجود، کشورهای تولیدکننده نفت با آغوش باز از چین استقبال کردهاند. جذابیت چین برای کشورهای صادرکننده نفت تعجبآور نیست. در حالی که تقاضای ایالات متحده و اروپا برای نفت خاورمیانه کاهش یافته چین و سایر کشورهای آسیایی به عنوان خریداران مشتاق و قابل اعتماد قلمداد میشوند.
همچنین، چین سلطه ایالات متحده و اروپا را در فروش فناوریهای پیشرفته و سیستمهای تسلیحاتی به منطقه به چالش کشیدهاست. این موضوع برای ایالات متحده در رابطه با اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، قطر، عمان، بحرین، کویت و امارات متحده عربی) بسیار نگران کننده است.
بر اساس تعامل چند بعدی چین با کشورهای خاورمیانه، منطقه نقش مهمی در استراتژی اقتصاد جهانی چین ایفا خواهد کرد. انتظار میرود وابستگی چین به نفت خاورمیانه ادامه یابد و کانال سوئز بهعنوان گذرگاه دریایی اصلی تجارت چین با اروپا و شمال آفریقا ظاهر شود. علاوه بر این، شرکتهای چینی به سرمایه گذاران خارجی غالب در یک منطقه مهم صنعتی و صادرات مجدد (منطقه اقتصادی TEDA-Suez) در کرانههای غربی کانال سوئز تبدیل شده اند. کنترل اقتصادی سوئز به کنترل تجارت جهانی تبدیل میشود.
در نتیجه، اهمیت استراتژیک منطقه برای چین ایالات متحده را مجبور خواهد کرد تا حضور نظامی کافی در خلیج فارس و منطقه مدیترانه شرقی را حفظ کند. این حضور نظامی به ایالات متحده این امکان را میدهد که واردات نفت چین و تجارت جهانی را در صورت تشدید تنشهای آمریکا و چین مختل کند. این موضوع به طور بالقوه میتواند خاورمیانه را به میدان نبرد برای یک جنگ سرد جدید تبدیل کند. رقابت با چین هم چنین به ایالات متحده انگیزه خواهد داد تا روابط امنیتی و دیپلماتیک خود را با صادرکنندگان نفت خاورمیانه که نفت و گاز طبیعی چین را تامین میکنند حفظ نماید.
منبع: فرارو به نقل از اینترنشنال پالسی دایجست
۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۴
خاورمیانه به نقطه کانونی رقابت امریکا و چین تبدیل خواهد شد.
تبادل نظر