۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۱
برای جراحی قلب باید به کشورهای همسایه برویم؟

رئیس انجمن علمی جراحان قلب ایران گفت: «درحال‌حاضر ما ۲۳۰ الی ۲۴۰ جراح قلب داریم، اما پیش‌بینی می‌کنم که در سال ۱۴۰۷ یا ۱۴۰۸ این بحران خودش را بیشتر نشان دهد به‌طوری‌که صف‌های بسیار طولانی برای نوبت عمل خواهیم داشت و یا مراجعه بیماران، به کشورهای خارجی ایجاد می‌شود.»

«در رشته جراحی قلب بیش از بیست جراح در ده‌ساله اخیر مهاجرت کردند که همگی جزو جراحان قلب برجسته کشور بودند مطمئناً این روند ادامه خواهد داشت و با توجه به عدم استقبال از این رشته، چند سال دیگر ممکن است مجبور به اعزام بیماران به خارج از کشور شویم یا نوبت‌های انتظار چندساله برای انجام جراحی قلب ایجاد خواهد شد.»

خبرآنلاین: محمدرضا میرزا آقایان رؤیای کودکی‌اش جراحی قلب بوده است و از سال ۱۳۷۸ که جراحی عمومی‌اش را از دانشگاه علوم پزشکی قزوین گرفت به دنبال این رؤیا رفت تا امروز که رئیس بخش جراحی قلب مرکز طبی کودکان تهران است و قلب کوچک کودکان را جراحی می‌کند. اگرچه خودش گاهی به کنایه می‌گوید اشتباه کرده، اما تمام آن کودکانی که سلامت قلب کوچکشان را با کمک او به‌دست آوردند، از اینکه او همچنان تیغ جراحی به‌دست دارد، خوشحال‌اند. ازآنجاکه او بخش بزرگی از عمل‌های جراحی سخت و پیچیده قلب کودکان را به‌صورت داوطلبانه و در قالب طرح موسسه خیریه بین‌المللی زنجیره امید و بدون گرفتن هیچ هزینه‌ای انجام می‌دهد به سراغش رفتیم تا به‌عنوان رئیس انجمن جراحان قلب ایران در مورد مسائل روز بهداشت و درمان صحبت کنیم.

بعضی معتقدند که پزشکی در ایران به نقطه حساسی رسیده است، شرایط رشته‌های تخصصی و به‌خصوص رشته فوق تخصص جراحی قلب که تخصص شما است در کشور چگونه است؟

خیلی بحرانی است، چراکه ما با موج تازه‌ای از مهاجرت کادر درمان مواجه شده‌ایم.

به چه دلیلی این موج مهاجرت شکل‌گرفته است؟

در مورد مسئله مهاجرت پزشکان و کادر درمان عوامل متعددی دخیل هستند که معمولاً چند عامل دست‌به‌دست هم داده و این گروه را که ظاهراً باید از شرایط خوبی هم برخوردار باشند را وادار به مهاجرت می‌نماید. این عوامل می‌تواند؛ جامعه دوقطبی، تحمیل یک سبک خاص از زندگی به همه، بی‌عدالتی، بی‌ثباتی جامعه و شرایط اقتصادی بد و بحرانی و... باشند. در این گفت‌وگو اجازه بدهید، بر روی یکی از این عوامل که همان مورد اقتصادی است و اخیراً هم خیلی برجسته شده تمرکز کرده و آن را موردبررسی قرار دهیم.

ریشه بسیاری از مشکلات مسائل اقتصادی و بهتر است در این گفت‌وگو روی همین محور تمرکز کنیم.

بله حتماً، ببینید در هر کشوری برای خدمات پزشکی عددی بر اساس بهای تمام‌شده خدمت، تعریف شده، اما متأسفانه به علت تورم لجام گریخته، بهای تمام شده خدمت در کشور ما مدام افزایش می‌یابد؛ از طرفی دیگر آنچه سیستم درمانی کشور به خدمات خدمتگزاران خودش (پرستار، پزشک و کادر درمان) پرداخت می‌کند با بهای تمام‌شده واقعی، تفاوت بسیار زیادی دارد و همیشه از تورم عقب است.

سال‌هاست که این تفاوت بهای واقعی خدمت با بهای خریداری شده توسط سیستم درمانی انباشته شده و به شرایطی رسیدیم که موج مهاجرت کادر درمان و تعطیلی مطب‌ها شروع شده که عاقبت آن سقوط کیفیت درمان خواهد بود، تداوم شرایط کنونی باعث افت کیفیت و کمیت امور درمانی نمی‌شود، بلکه باعث سقوط کیفیت کار پزشکی می‌شود که بسیار بدتر است و می‌تواند به مرحله‌ای برسد که قابل جبران نباشد. این اختلاف بهای تمام‌شده خدمات و بهای خریداری خدمات توسط بیمه‌ها و سازمان‌های درمانی، عامل وضعیت بحران چندساله اخیر است، ماهانه ده‌ها پرستار از کشور مهاجرت می‌کنند، پزشکان هم همین‌طور، این افراد ذخایر کادر درمان هستند که از دست می‌دهیم و این مهاجرت‌ها قابل جبران نیست.

شما گفتید ما در نقطه بحرانی هستیم چراکه مهاجرت کادر درمان اعم از پزشکان و پرستاران افزایش‌یافته است، در خصوص رشته جراحی قلب نکته دیگری که اشاره کردید عدم استقبال از این رشته بود، درست است؟

بله همین‌طور است، ما در این رشته یک بحران اساسی داریم، چون ۱۰ سال است که متقاضیان رشته جراحی قلب خیلی کم شدند و عمده دلیل آن هم به خاطر ارزش‌گذاری غلط و نامناسب است، جراحی قلب کار پراسترسی است و مشکلات زیاد و پیچیده‌ای دارد و غالباً عمل‌ها طولانی هستند، از طرف دیگر برای اینکه جراح قلب شوید پس از طی دوره پزشکی، حدوداً ده سال دیگر باید در دانشگاه بمانید و بعد از یک ماراتون طولانی وقتی که حدوداً به چهل‌سالگی رسیدید تازه متبحر و وارد عرصه خدمت می‌شوید و تازه متوجه می‌شوید که سیستم ارزش‌گذاری خدمات به‌اندازه کافی متوجه خدمات شما نیست و شرایط طوری است که بعضاً به جراحی عمومی و کارهای زیبایی روی می‌آورند.

ارزش‌گذاری خدمات در سیستم به‌گونه‌ای تعریف شده که پزشکانی شرایط نسبتاً بهتری دارند که بتوانند در طول روز تعداد زیادتری جراحی انجام دهند و در جراحی قلب اصلاً چنین شرایطی وجود ندارد و تنها یک یا دو عمل جراحی قلب می‌توان انجام داد و با در نظر گرفتن ارزش‌گذاری ناکافی، این شرایط به‌هیچ‌وجه تأمین‌کننده رفاه حداقلی که لازمه ایجاد آرامش و تأمین روحیه لازم برای انجام چنین جراحی‌های دشواری است، نخواهد بود.

از طرف دیگر با در نظر گرفتن سن متوسط جراحان قلب که ۵۳ سال است، هرسال چهار یا پنج جراح قلب ما بازنشسته می‌شوند و با این عدم استقبال، جایگزینی برای آنها نداریم. درحال‌حاضر ما ۲۳۰ الی ۲۴۰ جراح قلب داریم، اما پیش‌بینی می‌کنم که در سال ۱۴۰۷ یا ۱۴۰۸ این بحران خودش را بیشتر نشان دهد به‌طوری‌که صف‌های بسیار طولانی برای نوبت عمل خواهیم داشت و یا مراجعه بیماران، به کشورهای خارجی ایجاد می‌شود.

شما به‌عنوان رئیس انجمن جراحان قلب ایران چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟ چگونه می‌شود بحران را کم کرد یا به عبارتی از نقطه بحران به شرایط نامطلوب رسید تا بعدازآن بتوانیم عادی‌سازی کنیم.

لازم است سیاست‌گذاری‌ها عوض شود. در معاونت درمان وزارت بهداشت، دایره‌ای به نام اداره ارزش‌گذاری خدمات داریم که تیمی از کارشناسان زبده در آنجا امور درمان را پایش کرده و دلسوزانه امور اقتصاد درمان را رصد می‌کنند، اگر خدمت جدیدی ایجاد شود و یا رشته‌ای دچار مشکل باشد به این دایره مراجعه و با ارائه دلایل علمی راهکارهای مناسب، طراحی و به شورای‌عالی بیمه ارائه می‌شود و سالانه بر اساس تورم موجود، درصدی برای افزایش نرخ خدمات ارائه می‌شود.

متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی موجود، در این شورا وضعیت به صورتی است که معمولاً خط بطلان بر بیشتر پیشنهادها ارائه شده، کشیده می‌شود و خروجی اداره ارزش‌گذاری و شورای‌عالی بیمه را اگر اجازه بدهید بهتر است ارزش «ناگذاری» به خدمات پزشکی بنامیم. ما مراجعات متعددی که به مراکز تصمیم‌گیرنده داشتیم که متأسفانه هنوز به‌جایی نرسیده است.

درحال‌حاضر این مسئله برای رشته‌های دیگر پزشکی هم ایجاد شده، رشته‌های پر متقاضی نظیر رشته چشم، پوست و قلب صندلی‌هایشان خالی می‌ماند و این زنگ خطر بزرگی است که به‌طور کل به صدا درآمده و درواقع یک بیماری اقتصادی در سیستم درمانی به وجود آمده که علائم آن در بعضی از رشته‌ها ظاهر شده و در بیشتر رشته‌ها طی ۴ یا ۵ سال آینده ظاهر می‌شود و شاید وقت را از دست بدهیم و کار به‌جایی برسد که نتوانیم آن را برطرف کنیم.

پس به نظر شما برخلاف باور عمومی اقتصاد پزشکی مخصوصاً در بخش‌هایی دچار بحران است و فقط بعضی از رشته‌ها با گرایش‌های خاص تخصصی درآمدزا است؟

پزشکی کشور ما وارد مرحله‌ای شده که دیگر اقتصادی نیست. منابع محدود است و به‌درستی مصرف نمی‌شوند. در پنجاه سال اخیر، با کاهش سرمایه‌گذاری در بخش آموزش‌وپرورش ما شاهد افت کیفیت آموزشی و رسیدن معدل میانگین دانش آموزان به یازده ونیم هستیم (نقل شده از یکی از نمایندگان محترم مجلس). نتیجه کاهش سرمایه‌گذاری در بهداشت و درمان سقوط کیفیت پزشکی خواهد بود اگر به پزشکی مراجعه کنید که کیفیت لازم را نداشته باشد و خسارت جانی به شما وارد شود آیا از دست رفتن یک عضو و سلامتی قابل جبران است؟

در پزشکی نسبت به سایر رشته‌ها از دنیا کمتر عقب هستیم و علت آن سرمایه‌گذاری نسبتاً درستی است که از طرف سیستم درمان و خود مردم انجام شده. زمانی که شما به مطب و بیمارستان و بخش خصوصی مراجعه می‌کنید، درواقع برای سلامتی خودتان سرمایه‌گذاری کرده‌اید؛ اما مسئله اینجاست که درحال‌حاضر سرمایه‌گذاری دولتی افزایش مناسبی با شرایط موجود ندارد و جالب است که دولت به سرمایه‌گذاران دیگر هم فشار وارد می‌کند مثلاً می‌گوید شما حق ندارید هزینه تمام‌شده خدمات را از بیمار دریافت کنید و این باعث ایجاد زیان انباشته زیادی در کلیه مراکز اعم از خصوصی و دولتی شده است.

سرویس پزشکی از تورم جامانده و دولت هم حاضر به سرمایه‌گذاری نیست و به دلیل این شرایط امکان تداوم سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت عامه وجود ندارد و این بی‌مهری یا بی‌توجهی نهایتاً شرایط دشواری را برای سلامت توده مردم ایجاد می‌کند.

مشکلی که الآن پیش‌آمده باعث تمایل پزشکان ما به کشورهای اروپایی و آمریکا می‌شود و برخلاف مسئولان وزارت بهداشت من فکر می‌کنم خطر جذب پزشکان ما به کشورهای غربی و منطقه خطر بزرگی است و متخصصین و پزشکان ما به سهولت توسط آنها جذب می‌شوند، این کشورها اتکای زیادی به پزشکان کشورهای دیگر داشته و با برنامه، سرمایه‌های انسانی ما را تصاحب می‌کنند.

شما اگر خاطرات یکی از سیاستمداران مشهور چهل‌ساله اخیر را خوانده باشید از دهه ۶۰ که صحبت می‌کنند می‌گویند فلانی را برای چکاپ زانو به انگلستان فرستادیم و دیگری را برای چکاپ چشم به اسپانیا فرستادیم و…. البته خوشبختانه الآن چنین چیزهایی در کشور ما اتفاق نمی‌افتد، چون سرویس پزشکی ما بروز و کارآمد است (با میزان عقب‌ماندگی کمتر نسبت به سایر رشته‌ها)، اما من مطمئن هستم اگر فکر اساسی برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان حرفه پزشکی نشود، کیفیت خدمات پزشکی در ده سال آینده در این نقطه نخواهد بود، الآن کشورهای منطقه به ما می‌گویند به ازای هر عمل جراحی قلب کودکان به شما ۳ هزار دلار پرداخت می‌کنیم به سلیمانیه، کربلا، امارات و... بیایید درصورتی‌که الآن ما برای هر عمل جراحی قلب، صد دلار هم دریافتی نمی‌کنیم، شما بودید چه می‌کردید؟ می‌ماندید تا برای هر جراحی قلب ۵۰ دلار دستمزد بگیرید یا می‌رفتید و هزار دلار دریافت می‌کردید؟

یکی از کشورهای هم‌جوار به ازای هر پیوند کبد، به تیم شش‌نفره ایرانی، پانزده هزار دلار پیشنهاد داده، بدون هزینه بلیت و اقامت، درحالی‌که وزارت بهداشت برای پیوند کبد، فقط صد میلیون تومان (معادل دو هزار دلار) برای تمام مخارج بیمارستانی پرداخت می‌نماید، شما بودید چه می‌کردید؟ کار به‌جایی رسیده که بعضی از کادر درمان به‌محض اتمام تعهدات قانونی درصدد مهاجرت هستند و جای سرزنش هم نیست هر کس یک‌بار زندگی می‌کند و برخورداری از شرایطی مناسب که سال‌ها برای آن زحمت کشیدند جزو حقوق آن‌هاست. «ماندن و ساختن را نمی‌شود به آنها تحمیل و اجبار کرد، چون یک انتخاب است». با توجه به خط فقر اوضاع اقتصادی آن‌قدر خراب شده که اساتید دانشگاه‌ها هم از پس شرایط برنمی‌آیند.

البته اجازه بدهید یک نکته را صراحتاً عرض کنم که از نظر من هیچ‌کس برای حفظ سلامت و درمان خود نباید دچار دغدغه مالی باشد و همه هزینه‌های پزشکی باید بر عهده دولت‌ها باشد. متأسفانه به دلیل شرایط ایجاد شده در اقتصاد سلامت، سازمان‌های مسئول از پرداخت منطقی هزینه تمام‌شده خدمات طفره می‌روند. تعرفه خدمات پزشکی به‌زحمت سالی ۲۰ درصد بالا می‌رود، اما تورم به‌راحتی سالی ۵۰ درصد افزایش دارد. حدوداً بیست سال است که سازمان‌های خریدار خدمات پزشکی، خدمات را ارزان می‌خرند، چون دولت‌ها نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند قیمت‌گذاری را بر مبنای واقعیت‌های اقتصادی موجود انجام دهد.

نکته‌ای در مورد دولت آقای روحانی داشتید، در دوره اول آقای دکتر قاضی‌زاده هاشمی یک پزشک فوق تخصص، وزیر بهداشت بود...

دوره اول عالی بود، ولی در دور دوم مسائلی ایجاد شد.

منظور شما دوره آقای نمکی است که وضعیت درمان و سلامت دچار نابسامانی شد؟

من جز طرفداران طرح سلامت بودم، قبل از طرح خدمات بزرگی برای بیماران انجام می‌شد، دولت میلیون‌ها تومان هزینه و سرمایه‌گذاری می‌کرد پس از اتمام عمل، چیزهای خیلی جزئی را نداشتیم، مجبور بودیم نسخه کنیم، به همراهان می‌گفتیم آلبومین یا آمپول ویتامین C یا آمپول کلسیم یا آمپول آنتی‌بیوتیک خاص بخرید، یعنی میلیون‌ها تومان خرج کرده بودیم، ولی برای صد هزار تومان یا دویست هزار تومان نمی‌توانستیم خدمت را تمام کنیم، تصور بفرمایید که چه احساسی به خانواده دست می‌دهد، صبح تا بعدازظهر منتظر است تا عمل تمام شود پس از اتمام عمل در شرایطی که نیاز به آرامش دارد باید برود یک نسخه ناچیز را تهیه کند!

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha