۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۲
پکن و واشنگتن؛ از جنگ اقتصادی تا جنگ گرم/
جنگ چین و آمریکا، چگونه خواهد بود؟
طرح: اکونومیست

استراتژی زنجیره جزیره‌ای آمریکا چیست؟

فردای اقتصاد: چگونه می‌توان مانع جنگ آمریکا و چین شد؟ و در صورت بروز چنین جنگی، ایالات‌متحده چگونه می‌تواند در آن پیروز شود؟ آنگونه که استراتژیست‌های آمریکایی بر روی نقشه نشان می‌دهند، دو راه برای مواجهه با این مساله وجود دارد. گروهی بر این باورند که باید حلقه اول جزایری که چین را احاطه می‌کند، از ژاپن گرفته تا مالزی، داشت. گروهی دیگر بر در اختیار داشتن حلقه دوم، یعنی جزایری که از ژاپن تا گینه‌نو را در بر می‌گیرد، تاکید می‌کنند. حلقه اول، پرجمعیت و از نظر اقتصادی بسیار مهم، اما آسیب‌پذیر است زیرا در معرض تسلیحات و موشک‌های چینی قرار دارد. اما دومی امن‌تر است و امکان دسترسی‌ بیشتری به آن وجود دارد، از جمله امکان دسترسی آسان‌تر به پایگاه نظامی آمریکا در گوام. پاسخ به این پرسش که اقدام فوری آمریکا و متحدانش چه خواهد بود؟ این است: «نیروهای دفاعی را در حلقه اول دو برابر اما حلقه دوم را هم تقویت کنید.»

از دیدگاه دفاعی، استراتژی «چرخش به آسیا» ایالات‌متحده، یک اقدام انفرادی نیست، بلکه مجموعه‌ای از ابتکارات پیچیده از طریق ایجاد پیمان‌های دو، سه، چهار و چندجانبه است که گاهی با یکدیگر همپوشانی دارند. هدف از این اقدامات، استحکام هرچه بیشتر شبکه پیرامونی چین است. به گفته یک مقام دفاعی آمریکا، برخی از این پیمان‌ها، اهمیت چندانی ندارند و برخی دیگر در زمان جنگ احتمالی، غیرقابل اطمینان هستند اما می‌توانند استحکامات دفاعی ایالات‌متحده در غرب اقیانوس آرام را تقویت کنند.

اسراتژیست‌های دفاعی آمریکا، زمانی خطوط شرق به غرب ایستگاه‌های بارگیری زغال‌سنگ برای کشتی‌ها و ناوها در اقیانوس آرام را برای دسترسی به چین و ژاپن ردیابی می‌کردند. مایکل گرین از مرکز مطالعات ایالات‌متحده در سیدنی استرالیا در همین‌باره می‌گوید: «جنگ جهانی دوم اما نظر آمریکایی‌ها را تغییر داد. حمله امپراتوری ژاپن به «پرل هاربر» واقع در ایالت هاوایی آمریکا (در هفتم دسامبر سال ۱۹۴۱ میلادی) نشان داد که فاصله جفرافیایی زیاد، امنیت را تضمین نمی‌کند؛ کارزار «جهش جزیره‌ای» آمریکا، اهمیت خطوط محورهای شمال-جنوب را مشخص کرد. (استراتژی جهش جزیره‌ای به استراتژی گفته ‌می‌شود که در جریان جنک جهان دوم توسط ایالات‌متحده و متحدانش در جنگ با امپراتوری ژاپن به کار بسته شد. ایده اصلی این استراتژی این است که به جای تصرف جزایر دشمن که استحکامات بسیار قدرتمندی دارند، بتوان این جزایر را به ترتیب تا رسیدن به مقصد نهایی، دور زد.) پس از آن، اولین زنجیره از زنجیره جزایر به آمریکا کمک کرد تا اتحاد جماهیر شوروی را مهار کند. اکنون، نیز این استراتژی از پیشروی چین جلوگیری کرده‌است.

برای شناخت چگونگی عملکرد این استراتژی، باید از ژاپن، که شمالی‌ترین حلقه این زنجیره به شمار می‌رود آغاز کرد. این کشور با وجود صلح‌طلب بودن و تلاش برای دور ماندن از جنگ، در حال افزایش شدید هزینه‌های دفاعی خود است. نیروهای آمریکایی در اوکیناوا (جزیره‌ای در ژاپن که ایالات‌متحده در آن پایگاه نظامی دائمی دارد)، در حال انجام تمرینات نظامی با هدف پراکنده شدن و دفاع از جزایر و عبور و مرور دریایی هستند. حلقه دوم، تایوان است که به دلیل احتمال حمله نظامی چین به این جزیره با هدف بازپس‌گیری آن، به شدت تحت فشار است. احتمال می‌رود که آمریکا به زودی آغاز اولین مرحله از کاهش تسلیحات نظامی زرادخانه خود در تایوان و در مقابل تقویت توان پیش‌گیرانه این جزیره را اعلام کند؛ درست همان اقدامی که در اوکراین نیز آن را انجام داد. حلقه بعدی، فیلیپین است، که البته ضعیفتر است اما اخیرا موافقت کرده‌است تا در قبال کمک واشنگتن به تقویت نیروهای نظامی‌اش،  ۹ پایگاه نظامی در اختیار نیروهای ایالات‌متحده قرار دهد.

همزمان در زنجیره دوم، آمریکا در حال طراحی روش‌های برای پراکنده کردن جت‌های جنگی و تقویت نیروی دفاعی خود در جزیره گوام است. آمریکا همچنین در تلاش است تا استرالیا توان بیشتری برای این جزیره (گوام) صرف کند. نیروهای هوایی و دریایی استرالیا به طور منظم در اطراف گوام گشت‌زنی می‌کنند. ایالات‌متحده همچنین در چارچوب پیمان «آکوس» (پیمان امنیتی سه جانبه میان آمریکا، بریتانیا و استرالیا) در حال همکاری با بریتانیا برای تامین زیردریایی‌هایی با سوخت اتمی است تا آنها را در اختیار استرالیا قرار دهد. این سه کشور همچنین در حال کار بر روی تسلیحات جدید از جمله موشک‌های هایپرسونیک (مافوق صوت) هستند. اندکی دورتر، «کواد» یا «گفت‌وگوی چهارجانبه امنیتی» میان آمریکا، استرالیا، ژاپن و هند، اگرچه یک گروه امنیتی رسمی به شمار نمی‌رود، اما نیروهای دریایی این چهار کشور با هم رزمایش نظامی مشترک برگزار می‌کنند. در سراسر منطقه، مانورهای نظامی و عملیات شبیه‌سازی جنگی آمریکا وسیع‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. گاهی، اقدامات امنیتی آمریکا، با محدودیت‌هایی مواجه است، پیمان جدید دفاعی این کشور با پاپوآ گینه نو، تلاش‌هایش برای کمک به ارتقای احاطه اطلاعاتی به حوزه‌های دریایی دولت‌ها یا ممانعت از ماهیگیری غیرقانونی کشتی‌های چینی، از جمله مصداق‌های این محدودیت‌ها هستند.

لوید آستین، وزیر دفاع ایالات‌متحده در جریان سفر به آسیا و مقرهای فرماندهی این کشور با هواپیمای بویینگ ئی-۴، استراتژی «تار عنکبوت» را از نزدیک لمس کرد. اتفاقی که نظرها را به خود جلب و ایجاد ناامیدی کرد، زمانی رخ داد که لی شانگفو، وزیر دفاع چین، از ملاقات با لوید آستین در جریان یک نشست غیر رسمی در سنگاپور، خودداری کرد. امتناع شانگفو در شرایطی رخ داد که روز سوم ژوئن، دو ناو جنگی آمریکایی و چینی در تنگه تایوان در آستانه برخورد و تصادف با یکدیگر قرار داشتند، موضوعی که ضرورت انجام چنین دیدارهایی را آشکار ساخت.

با این حال، آستین برای تقویت زنجیره‌های جزیره‌ای، به شدت مشغول بود. او در یکی از این دیدارها تلاش کرد تا بهبود روابط میان ژاپن و کره‌جنوبی را تسریع و سیستم‌های دفاع موشکی این دو کشور را ادغام کند. در اقدامی دیگر، او یک «کواد» جدید را به همراه استرالیا، ژاپن و فیلیپین تشکیل داد.  در توکیو، او قول داد تا به توسعه سامانه پدافند موشکی ژاپن به گونه‌ای که موشک‌های آن به سرزمین اصلی چین برسد، کمک کند. در دهلی‌نو، او قرارداد یک پیمان دفاعی جاه‌طلبانه صنعتی را روی میز طرف هندی گذاشت.

چین آمریکا، را متهم به تاسیس یک «ناتوی آسیایی» می‌کند. اما واقعیت، وجود یک سیستم بی‌قاعده و غیرمسئولانه است. دوستان و متحدان آمریکا در ایندو-پسیفیک (اقیانوس‌ هند و بخش‌های غربی و مرکزی اقیانوس آرام)، هیچ تعهدی به دفاع مشترک به یکدیگر، مانند آنچه در بند ۵ منشور ناتو آمده‌است، ندارند. بر اساس این بند، حمله به هرکدام از کشورهای عضو، حمله به همه کشورهای عضو محسوب می‌شود. ضمن اینکه کشورهای آسیایی، یک فرماندهی واحد چند ملیتی نیز ندارند. تنها ژاپن است که ایجاد پایگاه‌های مشترک برای شاخه‌های نظامی خود را آغاز کرده‌است. چگونگی پیوند آن با ساختار فرماندهی آمریکا هم مشخص نیست.

یک مقام نظامی آمریکا تصدیق می‌کند که «در صورت وقوع جنگ، واشنگتن نمی‌تواند مطمئن باشد که چه کسی به ایالات‌متحده کمک می‌کند یا به نفع آن وارد جنگ می‌شود. بخش عمده این مساله به وضعیت سیاسی روز بستگی دارد. با این همه او یادآوری می‌کند: «چین هم با مجموعه‌ای از عدم قطعیت‌ها مواجه است. یک مساله برای چین این است که کشوری دیگر را تهدید می‌کند، اما مساله دیگر آن است که خطر جنگ با همه منطقه برایش وجود خواهد داشت.»

برای جزییات بیشتر کلیک کنید:
اکونومیست پاسخ داد: آیا قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا رو به افول است؟
توصیه‌های کیسینجر ۱۰۰ ساله برای پیشگیری از جنگ جهانی سوم
آیا مسیر افزایش قدرت چین به انتها رسیده‌است؟

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha