فردای اقتصاد: سقوط FTX منجر به میلیاردها دلار ضرر برای سرمایهگذاران شده است، اما پیامدهای بلندمدت مهمی نیز خواهد داشت که شامل از دست دادن اعتماد عمومی در صنعت کریپتو است. سوالی که مطرح میشود این است که چگونه این اتفاق افتاد و چه کاری میتوانیم برای جلوگیری از تکرار آن انجام دهیم. برای حل این مشکل در ابتدا باید بازیگران غیرمسئول حذف شوند و همچنین گسترش مرزهای Web۳ ادامه یابد.
برای اینکه بلاکچین بتواند به پتانسیلهای خود دستیابد نیازمند ۵ فاکتور اساسی است.
در درجه اول، بازار کریپتوکارنسی به یک چارچوب قانونی نیاز دارد که بتواند از کاربران محافظت کند و همچنان نوآوری را ارتقا دهد. وضع موجود مقررات باید پایان یابد. سیاستگذاران و رهبران صنعت میتوانند با یکدیگر همکاری کنند تا قانونی شبیه به قانون مخابرات ۱۹۹۶ ارائه دهند. قانونی که شرایط را برای رشد مسئولانه و نوآوری ایجاد میکند. هر قانون جدید باید بین فناوری و شرکتهای واسطهای تمایز قائل شود. در مورد فاجعهای مانند FTX، سیاستگذاران باید درک کنند که موضوع کلیدی تمرکززدایی نیست، بلکه تمرکز بیش از حد در واسطههایی مانند شرکتهای ارزهای دیجیتال است که تصمیمگیری و سلامت مالی آنها از دید مردم پنهان بوده است.
دوم، یافتن این است که چه چیزی باعث اختلال در فناوری بلاکچین میشود. بعد این مرحله باید تلاش در جهت ساختن محصولات و راهحلهایی که نقاط قوت آن را تقویت میکند، به عمل آید. از کارآفرینانی که تلاش میکنند یک وب بهتر و یک سیستم مالی فراگیرتر برای همه بسازند، حمایت شود. بلاک چینها نخستین رسانه دیجیتال برای ارزش هستند، همانطور که اینترنت نخستین رسانه دیجیتال برای اطلاعات بود. اقتصاد دیجیتال ما به یک کلاس دارایی بومی دیجیتال برای پرداخت، پسانداز و سایر ابزارهای مالی نیاز دارد. موج بعدی کارآفرینان در این فضا باید به جای برنامههای معاملاتی مخفیانه و ابزارهای مالی باطنی، بر ساخت برنامههای کاربردی Web۳ ساده و قابل دسترس تمرکز کنند که برای طیف وسیعی از مردم جذاب باشد و مشکلات دنیای واقعی بیشتری را حل کند. در واقع محصولاتی ساخته شود که مردم عادی به آن نیاز دارند و میتوانند آن را درک کنند.
قدم سوم، پایان دادن به بزرگ نمایی و پرستش قهرمانان حوزه رمزارز است که شرکتهای متمرکز را اداره میکنند. واقعیت این است که واسطههایی مانند FTX نیازی به تسلط بر صنعت ندارند. به هر حال، چیزی که Web۳ را بسیار متقاعدکننده میکند این است که بدون مجوز و غیرمتمرکز است. به این معنی که هر کسی، در هر مکانی میتواند داراییهای دیجیتالی داشته باشد و آنها را به صورت همتا به همتا مدیریت کند. خالق بیتکوین نخستین کسی بود که این امکان را فراهم کرد و اتریوم و برنامههای DeFi آن را توربو شارژ کردهاند. FTX یک رابط کاربری و تجربه عالی ارائه کرد، اما به شفافیت بیشتر، مدیریت ریسک بهتر و حکمرانی قویتر نیاز داشت. شرکتهایی مانند FTX به عنوان واسطههای مهم در این کلاس دارایی و دنیای گستردهتر Web۳ خدمت میکنند و ممکن است همچنان به خدمت خود ادامه دهند. با این حال، واسطههای یک صنعت نباید صنعت را تعریف کنند. درحالحاضر، بایننس نیمی از کل حجم داراییهای رمزارزی را به خود اختصاص داده است. ممکن است امروز برای زنده ماندن آن را ستایش کنیم، اما تمرکز این چنینی باید همه را نگران کند.
مورد چهارم، حمایت از شرکتهایی است که قصد دارند با استفاده از بلاک چینهای عمومی، Web۳ بسازند. بسیاری از شرکتهای بزرگ سالها را صرف بلاک چینهای مجاز و سایر سیستمها کردهاند و آماده هستند تا به اتریوم و سایر زیرساختهای عمومی نقل مکان کنند. این پلتفرمها نتوانستند مانند بسیاری از بلاکچینها ذخیره کننده ارزش باشند، اما آنها با این فناوری هماهنگ و سازگار هستند. اکنون، میتوان برای استفاده از این زیرساخت عمومی برای کاربردهای تجاری در دنیای واقعی، راههایی ایجاد کرد. NFTها شروع خوبی هستند زیرا میتوانند دیدگاه یک شرکت بزرگ را در مورد Web۳ به طور چشمگیری تغییر دهند و درها را به روی نوآوریهای بیشتر باز کنند. کاربران و سازندگان Web۳ از نوآوریهای شرکتی بیشتری در این زمینه سود خواهند برد، اما سرمایهگذاران نیز از این کار منتفع خواهند شد.
مورد پنجم، موضوع حفاظت از دارایی است. هرچند که حضانت و حفاظت داراییها، برای برخی از افراد یک ویژگی مطلوب محسوب میشود، برای برخی دیگر مانع مهمی برای پذیرش Web۳ است. این بدان معناست که کاربران همچنان به ارائه دهندگان خدمات قابل اعتماد در این فضا نیاز دارند. ابزارهای فناوری Web۳ برای همه شهودی نیستند و بسیاری از کاربران وقتی صحبت از نگهداری داراییهای خود میشود، نگرانی موجهی دارند.
نوآوران Web۳ در حال ساخت ابزارهای در دسترس تری هستند، اما افراد و کسب و کارها همچنان به نمایندگان و شرکای قابل اعتماد نیاز دارند. بهتر است این صنعت از بازیگران خوب از طریق استانداردهای صنعتی مانند الزامات اثبات ذخیره، مقررات معقول، و اجماع اجتماعی و همکاری حمایت کند.
FTX، یک سازمان متمرکز بود که از نفوذ خود برای پذیرش ریسکهای بیش از حد در بازاری که به شدت تنظیم شده بود استفاده میکرد. در نهایت، سرمایهگذاران خرد سنگینترین هزینه را پرداخت کردند. در حال حاضر نه تنها باید ابزارهایی ایمن، ساده و غیرمتمرکز ایجاد کرد بلکه بهتر است به تنظیم مقررات برششش واسطههای مالی ،صرف نظر از اینکه از چه فناوری استفاده میکنند، پرداخته شود.
تبادل نظر