ایران از نظر منابع خدادادی دارای ظرفیت بسیار بالایی است، ما میتوانیم نهتنها با معادن بلکه با چند نمونه معدنی و فلزی، کشور را اداره کنیم. بهعنوانمثال، فقط در ذخایر مس رتبه پنجم دنیا را از نظر ذخایر داریم. نوار مس از ترکیه شروع میشود و از شمال غرب وارد کشور میشود و در مرکز کشور دوشاخه میشود، یکی به شرق و یکی به جنوب شرقی میرود؛ اینگونه نیست که ما یک یا دو معدن داشته باشیم، بلکه یک خط مورب از شمال غربی به جنوب شرقی داریم. دنیای مس در معادن ما عظمتی دارد. مس حسنهای فراوانی دارد و استحصال آن به انرژی نیاز ندارد. ترکیب شیمیایی است و حتی انرژی هم از آن ساطع میشود. درحالیکه برای ذوب فولاد باید گاز و انرژی مصرف کرد تا ذوب شود. ضمن اینکه در مس طلا وجود دارد و شما بهازای هر یک میلیون تن مس، ۵/ ۲ تن طلا استحصال میکنید. دنیای مس با دنیای نفت متفاوت است؛ چون در واقع آورده زیادی دارد و ارزشافزوده آن در دنیا بسیار بالاست. بهازای هر یک تن مس باید دو هزار و ۵۰۰ دلار هزینه کرد ولی در مقابل ۱۰هزار دلار آن را میتوان فروخت.
استحصال مس بیش از ۳۵۰درصد درآمد برای کشور دارد. در شرایطی که دنیا به سمت الکترونیکی شدن حرکت میکند، مس جایگاه مهمی در تولید فناوری در دنیا دارد. هواپیماها، موشکها و غیره همه از دنیای الکترونیک بهره میگیرند. مهمترین فلز دنیای الکترونیک که روزبهروز مصرف آن بیشتر میشود، مس است. با وجود همه تغییراتی که در حوزه فناوری شده، ولی مس جایگاه خود را حفظ کرده است. ذخایر مس در کشور ما وجود دارد و بهراحتی میتوان گفت که معادن ما میتوانند جای نفت را بگیرند.
در کشوری هستیم که فروش نفت و گاز مدیران ما را تنبل کرده است. درصورتیکه ما از مدیریت هزینهای باید به مدیریت درآمد و هزینه برویم. اما چون نفت و گاز میفروشیم، هر مدیری که در دولتها سوگلی باشد و زور بیشتری داشته باشد، بیشترین پول را میگیرد و میگوییم که آن مدیر اتفاقا مدیر کارآمدی است؛ درحالیکه مدیری که پول نفت را خرج میکند، مدیر کارآمدی نیست. آن مدیری کارآمد است که ابتدا درآمد کسب و سپس آن درآمد را درست هزینه کند. نکته دیگر این است که برخی مدیران ما در حوزه صمت هیچگاه معدن را نفهمیدند؛ زیرا اگر فهمیده بودند اوضاع ما این نبود که ما دو درصد از درخواستهای معدنی را جواب مثبت دهیم؛ یعنی از هر یکصد درخواست، دوتا از آنها را پاسخ میگوییم. آنهم با چه مصیبتی معادن را به کسانی میدهیم که اهلیت ندارند و بهواسطه رانت و امثالهم معادن واگذار میشود. درحالحاضر، مجوز ارزش دارد، نه معدن.
عدم شناخت ما از حوزه معادن، تنبلی، پارتیبازی و فساد اداری و واگذاری معادن به افراد دلال و سودجو و سوء استفادههایی که میشود از جمله مشکلات موجود در معادن است. در حوزه معادن به معنای واقعی کلمه به بهرهبرداری نرسیدیم. ما در حوزه معدن در ابتدای راه هم نیستیم و این موارد باعث شده است که از این درآمد عظیم که دنیا را به ما وابسته میکند، محروم شویم. وقتی که درخواستی برای معدن میآید، چندین گروه باید نظر دهند. سازمان محیطزیست، ستاد سوخت، سازمان انرژی اتمی و دهها نهاد دیگر هستند که باید نظر دهند. اینجا وزارت صمت باید پرقدرت بایستد و اعلام کند کسانی که میخواهند معادن را احیا یا بهرهبرداری کنند، به میدان بیایند و آن را به افراد واقعی توانمند واگذار کند؛ اینها نکاتی است که به نظر من معطلمانده است.
مجلس برای تغییر وضعیت معادن ورود کرده و در حال بازنگری و بازنویسی قانون معادن است که به انتهای کار رسیده است. این اصلاحیه مشخصا بر روند واگذاریها تمرکز کرده است. معادن جزو انفال است و در قانون اساسی آمده که معادن متعلق به مردم است؛ اما در حال حاضر روند واگذاریها دچار ضایعه است و مردم از این زاویه آسیب دیدهاند؛ زیرا برخی از معادن به برخی از معدنکاران دلال داده شده که سفتهبازی یا خامفروشی میکنند. سازوکار شناسایی اهلیت افراد بسیار مهم است که سهم مناطق را در اصلاح قانون معادن تعیین کردیم. وقتی معدن در یک روستا هست، چرا نباید آن روستا از آن معدن منتفع شود. سالها اجداد آنها آن معدن را حفظ کردند بعد مشاهده میشود که یک نفر از پنج استان آنسوتر میآید و معدن را میگیرد و جلوی چشم مردم خامفروشی میکند. چیزی هم به دولت نمیدهد و آن چیزی هم که میدهد آنقدر کم است که میتوان از آن گذشت. امیدواریم با اصلاح قانون معادن، بسیاری از گرههای کور باز شود.
تبادل نظر