۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۸

آیا نرخ بهره آمریکا باز هم باید بیشتر شود؟ اکونومیست استدلال‌های فنی اقتصاددانان مخالف و موافق را بررسی کرده است.

فردای اقتصاد: سکانداران پولی آمریکا با شدت زیادی سیاست‌های مهار تورم را از طریق نرخ بهره سیاستی جلو می‌برند. اما نرخ بهره را تا کجا باید بالا برد؟ به نظر می‌رسد علاوه‌بر صف‌آرایی آمریکایی‌ها بر سر نرخ بهره میان اقتصاددانان هم بر سر پاسخ به این سوال اختلاف وجود دارد. اکونومیست اخیراً در مقاله‌ای استدلال‌های فنی هر طرف را بررسی کرده است.

سال جاری برای بانک‌های مرکزی کشورهای توسعه‌یافته سال خاصی بود؛ سالی که هم‌زمان با وقوع جنگ روسیه و اوکراین و احیای اقتصادها پس از کرونا، روندی از افزایش تورم و فاصله‌گرفتن آن با نرخ تورم هدف این کشورها آغاز شد. روندی که حتی به تورم دورقمی در برخی کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا منجر شد. بانک‌های مرکزی این کشورها هم به تدریج شروع کردند به افزایش نرخ بهره سیاستی، به عنوان یک نسخه شناخته‌شده مهار تورم. در آمریکا هم فدرال‌رزرو (در نقش بانک مرکزی آمریکا) شروع به افزایش‌های قابل توجهی روی نرخ بهره سیاستی خود کرد. ابزار اصلی سیاستگذار پولی آمریکا نرخ بهره‌ای است که روی ذخایر بانک‌ها پرداخت می‌کند. نمودار بالا نشان می‌دهد که چطور در چند دوره اخیر افزایش نرخ، به اندازه ۰.۷۵ درصد به این نرخ توسط فدرال‌رزرو افزوده شده است. اما در جریان این افزایش‌ها، بحث‌های زیادی میان اقتصاددانان و فعالان اقتصادی شکل گرفته است؛ گروهی معتقدند فدرال‌رزرو همچنان باید در افزایش نرخ بتازد و سختگیرانه‌تر عمل کند و گروهی دیگر می‌گویند ممکن است فدرال‌رزرو زیاده‌روی کرده باشد و این حد از سختگیری لازم نبوده است. اکونومیست در هفته گذشته به بررسی دو طرف دعوا پرداخته است.

پشت سیاست مهار تورم چه نظریه‌ای قرار دارد؟

مجله اکونومیست حل معضل تورم را به جاانداختن یک شانه دررفته تشبیه کرده که دردناک و در عین حال ساده است. هر اقتصاددانی این اصل را می‌داند که بنا بر «اصل تیلور» بانک‌های مرکزی باید نرخ‌های بهره را بیش از افزایش تورم افزایش دهند. نادیده‌گرفتن این قاعده باعث می‌شود که هزینه واقعی وام‌گرفتن در اثر افزایش تورم کاهش یابد، در نتیجه حجم پول در اقتصاد افزایش یابد و به تورم بیشتر دامن زند. برای پیروی از این اصل، سیاست‌گذاران باید هر بار که قیمت‌ها شتاب می‌گیرند، نرخ‌های بهره واقعی را افزایش دهند. اگر این کار را انجام دهند، دیر یا زود اقتصاد کند می شود و نظم برقرار می‌شود. اصل تیلور برای تثبیت تورم در مدل های اقتصادی پیشرفته ضروری است و لزومش با شهود عمومی هم می‌خواند.

موافقان افزایش بیشتر نرخ بهره چه می‌گویند؟

امروز هیچ بانک مرکزی بزرگی به طور کامل اصل تیلور پیروی نمی‌کند. از آغاز سال گذشته، تورم در آمریکا پنج درصد، در بریتانیا هشت درصد و در منطقه یورو ده درصد افزایش یافته است. افزایش نرخ بهره بانک های مرکزی بر اساس استانداردهای تاریخی سریع است. اما آنها به هیچ وجه نزدیک به سرعت رشد قیمت نیستند. این باعث شده دسته‌ای از اقتصاددانان بگویند که فدرال‌رزرو هنوز ترمز رشد قیمت‌ها را نکشیده است. در واقع آن‌ها طرفدار افزایش‌های بسیار سریع‌تری در نرخ بهره هستند.

اصل تیلور در عمل می‌تواند مناقشه‌برانگیز باشد

در مورد نحوه به‌کارگیری اصل تیلور در عمل اختلاف نظر وجود دارد. معیار واقعی نرخ بهره واقعی، انتظارات تورمی آینده است. وام‌گیرندگان و وام‌دهندگان جدید باید بدانند تورم در آینده چقدر خواهد بود، نه اینکه در گذشته چه بوده است. طبق نظرسنجی فدرال‌رزرو نیویورک، مصرف کنندگان انتظار تورم ۵.۴ درصدی را در سال آینده دارند. با این حساب نرخ بهره فعلی هم به معنی نرخ بهره واقعی منفی است. اما در این موضوع می‌توان تردید وارد کرد. چرا فقط یک سال به جلو نگاه کنیم؟

استدلال مخالفان سختگیری بیشتر فد

بسیاری از وام‌ها در بازه زمانی طولانی‌تری عرضه می شوند. منکیو استاد دانشگاه هاروارد نگران است که فدرال رزرو ممکن است دچار زیاده‌روی در افزایش نرخ شده باشد. زیرا نرخ بهره واقعی پنج ساله در بازارهای مالی از ابتدای سال گذشته به شدت افزایش یافته است. نسخه کتاب درسی قانون تیلور می‌گوید که نرخ بهره واقعی باید به اندازه نصف افزایش تورم افزایش یابد. منکیو به افزایش سه واحد درصدی در رشد دستمزد سالانه اشاره می کند و نرخ های واقعی که تقریباً همگام با تورم بوده‌اند. به عبارت دیگر، انقباض فدرال رزرو بیش از به نظر می رسد، نه کمتر از حد لازم.

دیدگاه عمومی در مورد این که بانک مرکزی فردا چه انجام خواهد داد، در تئوری به اندازه نرخ‌های بهره کوتاه مدت امروز مهم است. مایکل وودفورد از دانشگاه کلمبیا خاطرنشان می‌کند در مدل‌های اقتصادی مدرن، اگر سیاست‌گذاران نتوانند نرخ‌های بهره را بالاتر از تورم در یک مقطع زمانی معین بالا ببرند، اهمیت چندانی ندارد. تنها انتظار بی‌توجهی نظام‌مند به اصل تیلور «به طور نامحدود در آینده» باعث آشفتگی پولی می‌شود. عملکرد فدرال رزرو نشانه‌ای از چنین بی‌اعتنایی‌ای نمی‌دهد. در واقع مهم این است که مردم انتظار دارند بانک مرکزی به تورم واکنشی بدهد که تا حدی مطابق اصل تیلور است؛ انتظارات عمومی به عملی‌شدن مهار تورم کمک جدی می‌کند.

اگر بانک‌های مرکزی به سختی این مانع را برطرف می‌کردند، بازگشت تورم به هدف زمان زیادی می‌برد. مسئله دیگر این است که نرخ بهره در زمانی که اقتصاد بیش از حد گرم می شود، همچنان بالاتر می رود. آمریکا که در آن تقریباً دو فرصت شغلی برای هر کارگر بیکار وجود دارد، به وضوح این مشکل را دارد. عدم پاسخگویی به آن می تواند دوره تورم را طولانی کند.

استدلال اکونومیست برای افزایش بیشتر نرخ بهره

حتی اگر اصل تیلور بر اساس انتظارات آینده برآورده شود، این پایان داستان نیست. این اصل تنها حداقل انقباضی را تجویز می کند که برای کاهش تورم لازم است. به ویژه در شرایطی مثل امروز آمریکا که بازار کار بسیار اشباع است و برای هر فرد بیکار، دو فرصت شغلی محیاست، اقتصاد در وضعیت داغی به سر می‌برد که نیازمند افزایش بیشتر نرخ بهره است.

به عقیده اکونومیست شاید بهترین استدلال برای افزایش بیشتر نرخ، سابقه ضعیف مدل‌های اقتصادی و بازارهای مالی در پیش‌بینی تورم باشد. در طول سال گذشته هر دو به طور مداوم افزایش آن را دست کم گرفته‌اند. در یک محیط نامطمئن، منطقی است که وزن بیشتری بر داده‌ها و کمتر بر پیش‌بینی‌ها گذاشته شود – نکته‌ای که بانک‌های مرکزی شروع به تأکید بر آن کرده‌اند. پیروی از اصل تیلور در رابطه با تورم واقعی ممکن است سیاستگذاران را در واکنش به تغییرات اقتصادی کند کند. اما این بهایی است که برای اطمینان از کنترل تورم ارزش پرداخت دارد.

برچسب‌ها