۱۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۱
سواد اقتصادی/ لابی‌گری واقعا بد است؟

اگرچه ما لابی‌گری را بیشتر به عنوان یک عبارت منفی استفاده می‌کنیم اما در بسیاری از کشورها این کار یک اقدام قانونی برای فشار بر قانون‌گذاران محسوب می‌شود. پس چرا در طول تاریخ این کار کم کم رنگ و بوی منفی به خود گرفته است؟

لابی در هسته آن اقدامی است برای متقاعد کردن صاحبان قدرت برای تصویب یا حذف قوانین. و از افراد عادی گرفته تا شرکت های بزرگ، هر کسی می تواند سراغش رود. در برخی از کشورها مانند ایالات متحده، راهی برای انجام این کار به صورت قانونی وجود دارد؛ از ۱۵ دسامبر ۱۷۹۱، حق درخواست از دولت برای رسیدگی به شکایات توسط اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده محافظت می شود. در جاهایی که چنین چیزی وجود ندارد، بله! هنوز هم از طریق روش‌هایی مانند رشوه‌ یا به طور کلی فساد انجام می شود. بنابراین، نوعی از لابی‌گری تقریباً اجتناب‌ناپذیر است و انجام آن به صورت سازماندهی‌شده دارای مزایایی است، مانند:
یک، روابطی بین قانونگذاران و کسانی که تحت تأثیر قوانین قرار می گیرند به طور شفاف ایجاد می کند و در نتیجه فساد را کاهش می دهد.
دو، اکثر موسسات توسط لابی‌گران نمایندگی می‌شوند، از اتحادیه‌های کارگری و موسسات خیریه گرفته تا شرکت‌ها و دولت‌های خارجی. با این حال، از یک نقطه خاص، همه چیز پیچیده می شود و این ما را به معایبی مثل دو مثال زیر در ایالات متحده سوق می دهد:
یک؛ با افزایش سهم سود شرکت‌ها از تولید ناخالص داخلی و کاهش سهم دستمزدها از آن، توان تأثیرگذاری گروه‌های ذی‌نفع مختلف، دیگر یکسان نخواهد بود و احتمالاً شهروند متوسط در پایان بازنده معادله باشد.
دوم، مخاطره اخلاقی ایجاد می‌کند؛ یعنی مثلاً این موضوع که تقریباً از هر ۳۳ عضو کنگره، یک نفر در دهه ۷۰ لابی‌گر بوده‌اند، در حالی که امروزه از هر دو یا سه عضو کنگره، یک نفر این کار را انجام می‌دهد.
 

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربیننده‌ترین‌ها

پربیننده‌ترین ویدیوها

پربیننده‌ترین‌ها از دیگر رسانه‌ها

آخرین اخبار دیگر رسانه‌ها

آخرین اخبار