فردای اقتصاد: این در حالی است که اخیرا کشتن سه نظامی در اردن در ۲۸ ژانویه توسط شبهنظامیان در عراق میتوانست تنشهایی بین آمریکا و ایران ایجاد کند . آنگونه که اکونومیست گزارش داده است، ناامید شدن آسان است، اما راه دیگری هم وجود دارد. میتوان انتظار آن را داشت که یک توافق متحول کننده به رهبری آمریکا و عربستان سعودی، شکل بگیرد. نکته تازه این بحث استفاده از پیشنهاد آزادی گروگان برای تنظیم مجدد سیاست در اسرائیل است. این تنظیم مجدد به سوی باز کردن مسیری برای ایجاد یک کشور فلسطینی هم کار میکند. سپس از تعهد اسرائیل به تن دادن برای تشکیل یک کشور فلسطینی میتوان به عنوان مبنای توافق بین اسراییل و عربستان سعودی استفاده کرد. در این توافق به رسمیت شناختن متقابل توسط تضمینهای امنیتی آمریکا حمایت میشود. مقامات میگویند که احتمال معامله گروگان ممکن است ۵۰ درصد باشد و با وجود آن، احتمال معامله عربستان و اسرائیل نیز میتواند ۵۰ درصد باشد. بدیهی است که ممکن است این روند قطعی نباشد، اما به هر حال نوید یک معماری جدید اقتصادی و امنیتی در خاورمیانه را میدهد.
یکی از دلایل امیدواری این است که اسرائیل ممکن است بخواهد کارزار را متوقف کند. بسیاری از اسرائیلیها برای بازگرداندن گروگانهای خود به خانه ناامید هستند و جنگ هم آنها را آزاد نخواهد کرد. اسرائیل به سمت اهداف نظامی خود پیش رفته است. حماس نیمی از قلمرو خود، نیمی از جنگجویان خود را از دست داده است (البته طبق گفته ارتش اسراییل)، همینطور احتمالاً حماس یک سوم تونلهای خود و بسیاری از رهبران خود (اما نه ارشدترین آنها) را از دست داده باشد. از این به بعد، اسراییل هر چه پیش میرود برای خود بازدهی کمتری خواهد شد، ضمن اینکه تلفات غیرنظامیان در غزه بیشتر شده و با انتقادات گستردهتری رو به رو میشود. دلیل دیگر امیدواری این است که آمریکا، مصر، کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی نیز دلایل خوبی برای همکاری با یکدیگر دارند. آنها میخواهند منطقه آرام باشد و هیچکس نمیخواهد شاهد جنگی ویرانگر در منطقه باشد.
این طرح با یک توقف بشردوستانه با میانجیگری آمریکا، قطر و مصر آغاز میشود. پیش از این آتش بسی که در نوامبر اتفاق افتاد، تنها هفت روز به طول انجامید. آتشبس بعدی میتواند یک یا دو ماه دوام بیاورد و تعداد زیادی یا همه ۱۰۰ یا بیشتر گروگان اسرائیلی باقی مانده را در مراحل مختلف آزاد کند. این امر میتواند سیاست اسرائیل را دوباره تنظیم کند و به افکار عمومی اسرائیل کمک کند تا فراتر از اتفاقات هفت اکتبر به مسائل نگاه کنند. آمریکا و عربستان سعودی از اسرائیل میخواهند که خود را متعهد به تشکیل کشور فلسطینی کند و عزم خود را برای مثال با مسدود کردن شهرکها در کرانه باختری ثابت کند.
گام بعدی میتواند به محمد بن سلمان، رهبر مستبد اما مدرنساز عربستان سعودی مرتبط باشد. او قبل از ۷ اکتبر روی توافقی کار می کرد که اسرائیل را در ازای یک معاهده دفاعی عربستان و آمریکا به رسمیت میشناخت. در واقع، یکی از انگیزههای احتمالی در پس حمله حماس، خراب کردن نقشههای او بود. به نظر میرسد که عربستان همچنان برای رسیدن به این دیدگاه تلاش میکند. توافق مزبور میتواند بزرگترین تعهد اعراب به صلح در سه دهه اخیر باشد. این توافق همچنین میتواند اسرائیل را ملزم کند که به فلسطینیان تعهدی ملموس به تشکیل کشور ارائه دهند. با گذشت زمان، این می تواند به یک اتحاد منطقهای به رهبری آمریکا برای مهار ایران تبدیل شود.
اکنون دو مانع بزرگ بر سر راه چنین نقشهای وجود دارد: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، و یحیی سنوار، رهبر حماس در غزه و معمار وقایع ۷ اکتبر. نتانیاهو مادام العمر نسبت به تشکیل کشور فلسطینی بدبین است. او مخالف اقدامات خشونتآمیز شهرکنشینان افراطی نیست. در عین حال که نظرسنجیها نشان می دهد که تنها ۱۵ درصد از اسرائیلیها فکر میکنند که او باید پس از جنگ در قدرت بماند. آتشبس طولانی و آزادی گروگان ممکن است فرصتی برای رقبای او ایجاد کند. رهبر بعدی اسرائیل ممکن است کسی باشد که بتواند به مردم خود بگوید که بهترین پایه برای امنیت آنها جنگ بی پایان نیست، بلکه اتحادهای قوی و راهی به سوی صلح است.
پرزیدنت جو بایدن باید برای این انتقال اقداماتی انجام دهد. بایدن باید سفارتی را در اورشلیم برای فلسطینیان باز کند، همانند سفارتی که دونالد ترامپ برای اسرائیل گشود. او همچنین باید مشخص کند که آمریکا چگونه پارامترهای تشکیل یک کشور فلسطینی را میبیند و اگر اسرائیل قاطعانه از تعامل امتناع کرد، خودش آماده باشد که کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد. اما درباره سینوار چه میتوان کرد؟ گمان میرود که او در جنوب غزه پنهان شده باشد. این امکان وجود دارد که جناح مسلح و متعصب حماس پس از آتشبس به دنبال اقدامات تلافیجویانه باشد و در نتیجه هرگونه پیشرفت به سوی صلح نابود شود.
برای جلوگیری از چنین حملاتی احتمالا اسراییل برای مدتی حضور نظامی خود را در غزه حفظ خواهد کرد. این باعث ناامیدی کسانی خواهد شد که خواهان خروج فوری هستند. اما اسرائیل باید روشن کند که اگر امنیتش تضمین شود و حماس هم خارج از قدرت باقی بماند، از غزه خارج خواهد شد. ممکن است از سنوار خواسته شود که غزه را به مقصد کشوری مانند قطر ترک کند، همانطور که یاسر عرفات لبنان را به مقصد تونس ترک کرد. او به احتمال زیاد اصرار به ماندن دارد. حل این مسئله به عهده نیروهای حافظ صلح بینالمللی، از جمله کشورهای عربی است که تامین امنیت در غزه را بر عهده خواهند داشت تا فضا را برای ظهور یک دولت میانهرو ایجاد کنند، نشان میدهد.
برای امکانپذیر شدن آن، شتاب فوری مورد نیاز است. هر چه اسرائیل بیشتر شهرکنشینان خود در کرانه باختری را مهار کند و با اعتبار بیشتری خود را به یک کشور فلسطینی متعهد کند، آزادی عمل بیشتری برای صلح وجود خواهد داشت. هرچه کشورهای عربی تمایل بیشتری به خرج کردن پول و تامین امنیت داشته باشند، مردم عادی ساکن سرزمین از تغییر مطمئنتر خواهند بود. صلح و ثبات در خاورمیانه همیشه به سختی به دست خواهد آمد. اما جهان باید از این فرصت استفاده کند، زیرا کشش به سمت جنگ بیامان است.
تبادل نظر