فردای اقتصاد: در حالی که بسیاری از رهبران کسبوکار میگویند که بیشتر به نتیجه اهمیت میدهند، اقدامات آنها اغلب داستان متفاوتی را بیان میکند. کنترل مستقیم روی فرآیندها میتواند برای اطمینان از نتایج صحیح در موقعیتهای خاص (مانند تهیه همبرگر) مفید باشد، اما این اغلب میتواند در کارهای سطح بالاتر نتیجه معکوس داشته باشد. این امر به ویژه در هنگام برونسپاری یک کار یا مسئولیت کلیدی به یک شریک متخصص، صادق است. کسبوکارهایی که رویکرد مدیریت مبتنی بر نتیجه را اتخاذ میکنند، آمادگی بهتری برای موفقیت در مشارکتهای خود و نحوه کار با کارکنان خود دارند. اما همیشه آسان نیست.
مدیریت مبتنی بر نتیجه چیست؟
جنیفر رابینسون، سردبیر ارشد گالوپ، این تعریف ارزشمند را از مدیریت مبتنی بر نتیجه ارائه میکند: «زمان و استعداد، منابع گرانبهایی هستند. رهبرانی که رویکرد مبتنی بر نتیجه را اتخاذ میکنند، اطمینان حاصل میکنند که هیچ یک از اینها هدر نمیرود. این رویکرد، افراد و تیمها را بر روی یک نتیجه مشخص متمرکز میکند، نه فرآیند مورد نیاز برای دستیابی به آن. رهبران نتایج را تعریف میکنند و همراه با مدیران، پارامترها و دستورالعملها را تعیین میکنند. بنابراین، کارکنان از میزان بالایی از استقلال برخوردارند تا از استعدادهای منحصر به فرد خود برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. همین طرز فکر در هنگام کار با شرکای برونسپاری به همان اندازه قابل استفاده است. یک کسبوکار و تامین کننده آن باید در مورد یک نتیجه دلخواه که برای هر دو طرف قابل قبول باشد توافق کنند. آنها همچنین باید برخی از پارامترهای مورد توافق (مانند ضرب الاجل یا بودجه) را تعیین کنند. با این حال، در این مورد، کسبوکار معمولاً باید این را به تأمینکننده واگذار کند تا دستورالعملهای خود را برای نحوه انجام کار تعیین کند. تامینکننده متخصص است، بنابراین آنها باید بدانند که چگونه به بهترین نحو وظایف محول شده خود را انجام دهند. اساساً، هدف مدیریت مبتنی بر نتیجه، حذف مدیریت خرد و در عوض ایجاد یک محیط کاری مشارکتیتر است که نتیجه نهایی را در اولویت قرار میدهد.
چرا باید از مدیریت مبتنی بر نتیجه استفاده کنید؟
اجرای موفقیتآمیز مدیریت مبتنی بر نتیجه، محیطی از اعتماد، همکاری و استقلال ایجاد میکند. وقتی کسبوکارها به کارمندان و شرکای خود برای یافتن بهترین راهحلها برای رسیدن به نتیجه مطلوب اعتماد میکنند، به این گروهها این آزادی داده میشود که این اهداف را به شیوهای که بیشترین تاثیر را میبینند دنبال کنند. ارزش مدیریت مبتنی بر نتیجه، بلافاصله در طی گفتگوی اخیر با ریک جردن، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت «ریچ آوت تکنولوژی» ( ReachOut Technology)، یک شرکت امنیت سایبری پیشرو، آشکار شد.
جردن توضیح داد: «در امنیت سایبری، هیچ دو موردی دقیقاً شبیه هم نیستند. خواه شامل حمله باجافزار، خرابی سرور یا برخی مسائل فوری دیگر باشد، راه حل این مشکل میتواند بر اساس عواملی مانند فناوری مورد استفاده، دامنه شکست سایبری و غیره به طور چشمگیری متفاوت باشد. شما نمیتوانید فرض کنید که یک رویکرد یک اندازه متناسب با همه، هر بار کار میکند - حتی اگر نتیجه مورد نظر یکسان باشد. با دادن منابع و استقلال مورد نیاز افراد، آنها میتوانند نتایج شخصی و موثری را برای مقابله با هر موقعیتی ارائه کنند. مدیریت مبتنی بر نتیجه، از دانش و تجربه کارکنان و شرکا برای یافتن راه حل مناسب برای مشکلات و فرصتهایی استفاده میکند که در محدوده مسئولیت خود با آنها مواجه میشوند. این محیط در نهایت نوآوری و تعامل را تقویت میکند - و انگیزه عملکرد و مسئولیتپذیری را فراهم میکند. همه افراد درگیر باید مسئولیت فردی خود را برای انجام وظیفه خود برای اطمینان از رسیدن به نتیجه مطلوب بپذیرند.
ایجاد تغییر
رابینسون در مقاله گالوپ خود خاطرنشان کرد که اجرای یک رویکرد مدیریت مبتنی بر نتیجه میتواند چالشبرانگیز باشد و اغلب نیازمند تغییر در فرهنگ شرکت است. به طور خاص، اجرای موفقیتآمیز مدیریت مبتنی بر نتیجه، مستلزم انتخاب استعداد مناسب، بهکارگیری استعدادهای کارکنان در مسئولیتهای خاص خود و درگیر کردن موفقیتآمیز کارکنان است. وقتی برای یک رابطهی برونسپاری اعمال میشود، این میتواند به عنوان انتخاب مناسب شریک تلقی شود، تا اطمینان حاصل شود که شرکا وظایفی را که مربوط به استعدادها و قابلیتهای آنها است برونسپاری میکنند و این موضوع یک شراکت محترمانه و مشارکتی ایجاد میکند. شایان ذکر است، گزارش دیگری از موسسه گالوپ نشان میدهد که وقتی به افراد استقلال و آزادی عمل بیشتری داده شود، عملکرد و مشارکت آنها در کار افزایش مییابد. در عین حال، آنها نسبت به شکست حساستر میشوند، به این معنی که در هنگام بروز یک موقعیت چالشبرانگیز همچنان به حمایت مدیران خود نیاز دارند. بنابراین، در حالی که مدیریت متمرکز بر نتیجه، مدیریت خرد را حذف میکند، به این معنی نیست که مدیریت یک کارمند یا شریک به طور کامل ناپدید میشود. بلکه طرز فکری که این روابط بر اساس آن قضاوت میشوند را تغییر میدهد. یک کارمند یا شریک، این اختیار را دارد که مسئولیت خود را به روشی که بیشترین تأثیر را میبیند، به عهده بگیرد. اما زمانی که چالشها پیش میآیند، مدیر بهراحتی در دسترس است تا برای یافتن راهحل مؤثری همکاری کند تا اطمینان حاصل شود که هنوز میتوان به نتیجه مطلوب رسید.
بر روی نتایج تمرکز کنید تا به نتایجی که میخواهید برسید
در پایان روز، نتایجی که کسبوکار شما از شرکا و کارمندان خود به دست میآورد همان چیزی است که بر نتیجه نهایی تأثیر میگذارد. با تمرکز بر نتیجه دلخواه و سپس دادن استقلال به دیگران برای رسیدن به آن به بهترین شکل ممکن، میتوانید استقلال و انعطاف لازم برای افزایش انگیزه و خلاقیت درونی را فراهم کنید و با حفظ تمرکز واضح بر نتیجه، میتوانید اطمینان حاصل کنید که مسئولیتپذیری از بین نمیرود. در هر صورت، میتوانید با تاکید بر نتایج، فرآیندهای پاسخگویی را تقویت کنید. وقتی این اتفاق بیفتد، احتمال اینکه به نتایجی که میخواهید برسید بسیار بیشتر خواهید بود.
منبع: فوربس
نویسنده: کیت ویتاسک
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر