فردای اقتصاد: برای برخی از شرکتکنندگان ضربالاجل یک هفتهای تعیین شد. در اختیار برخی دیگر مهلت یک ماهه گذارده شد و برای برخی دیگر اصلا هیچ مهلتی تعیین نشد. دسته آخر پاسخهای بیشتری را نسبت به دو گروه دیگر ارایه کردند و همچنین سرعت عمل بیشتری از خود نشان دادند. نتیجهگیری: برای اجتناب از تعلل افراد، برای آنها ضربالاجل تعیین نکنید.
پروفسور سرواتکا در این باره میگوید: «درست است که ضربالاجلها به ما انگیزه میدهند کاری را که شاید هرگز انجام نمیدادیم به دست بگیریم و انجام دهیم. اما این رابطه همیشه مستقیم نیست به عنوان مثال، گرچه یک مهلت طولانیمدت، زمان زیادی را برای انجام کار در اختیار افراد قرار میدهد، اما اغلب به این معناست که بارها و بارها انجام آن کار را به تعویق میاندازیم تا اینکه در نهایت آن را به دست فراموشی میسپاریم. نتیجه آنکه فقط 5/5 درصد از افرادی که به آنها مهلت یک ماهه داده شد پاسخ نظرسنجی را دادند. این سهم برای آنهایی که تنها یک هفته فرصت داشتند، 6/6 درصد بود. در عوض 3/8 درصد از افرادی که هیچ مهلتی برایشان تعیین نشده بود، ظرف 3 روز به نظرسنجی پاسخ دادند.
در واقع ضربالاجل به معنای اهمیت و اضطرار در یک کار است، بنابراین تعجبآور نیست که افراد معمولا یک مهلت طولانی را به مثابه اجازهای برای به تعویق انداختن کار تلقی میکنند.
نکته جالبتر اینکه، وقتی برای افراد مدت زمان تعیین نمیشود، آنها اینگونه تلقی میکنند: «این کار را در زودترین زمان ممکن انجام بده!» در واقع اضطرار و فشار مورد نظر برداشت میشود. بیتردید افرادی هم هستند که این قانون درباره آنها صدق نمیکند، اما نادرند.
از طرفی بعضی کارها هم هستند که لازمه آنها تعیین مهلت است. به عنوان مثال برای نوشتن یک مقاله کار بسیار پرخطری خواهد بود که ضربالاجل تعیین نکنیم. اگر شما زمان زمانی را برای مدت کار پیچیدهای همچون تهیه مقاله تعیین نکنید، ممکن است افراد قادر نشوند به درستی کارشان را اولویت بندی کنند. بنابراین قانونی که از آزمایش مورد نظر بهدست آمد، همه بستگی به شرایط دارد.
منبع: HBR
نویسنده: ایمی میکر
تبادل نظر