اکونومیست بر این باور است که نه تنها عیبی ندارد «بینقص» نباشیم، بلکه این خود مقابلهای است با انتظارات زیاد و نامعقول دیگران. در هیچ مصاحبهای پاسخی برای پرسش مذکور یافت نشده است مگر این که در آن ابهامی منفی وجود داشته است. سوناک هم بهمانند همه افراد دیگری که با چنین پرسشی مواجه شدند، میخواست در پاسخش نشان دهد که خطاهایش از سر درستی است، بهویژه در برابر سبک نمادین دولت بوریس جانسون، دولتی که قرار است بهزودی جای خود را به دولتی دیگر دهد.
اما ریسک این سبک پاسخگویی بیشتر از قبل شده است. در مورد سوناک، به این دلیل پرریسکتر شده که شغل یک نخستوزیر عمدتا ارزیابی مشکلات و تصمیمگیری با سرعتی قاطعانه است. حتی طرفدارانش نگران این موضوع هستند که سبک مبتنی بر تامل و مشاوره او، خود یک مشکل باشد. در کل، در روشهایی که در آنها محصولی تولید میشود، با کارکنان باید تعامل صورت گیرد یا نیروی کار، سازماندهی میشود، کمالگرایی به کار نمیآید.
تولید محصول
هزاران نوع کالای دیجیتال با مفهوم حداقل محصول قابل عرضه یا MVP تولید میشوند. معنای این رویکرد آن است که محصول تولید شده حداقل شرایط لازم برای عرضه در بازار را داراست. در این روش، شرکتها نمونههای قابل بازیافت یا قابل خردشدن را از آداپتورهای اولیه جمعآوری میکنند. اساس این رویکرد که نام "کمینه محصول پذیرفتنی" را نیز بر آن نهادهاند، ضدکمالگرایی است: در این روش چیزی به تاخیر نمیافتد، زمانی صرف از کار درآوردن ظریفترین جزییات نمیشود، فقط محصول را به دست کاربرانتان میدهید تا ببینید چطور بوده است. تعلل برای سایز فونتها و امکانات غیرضروری، هدر دادن زمان است. بازار خودش برایتان مسایل را حل میکند و قضاوتش را بهطور کلی و غیرمغرضانه در اختیارتان قرار میدهد.
اولویتدهی به روحیات نیروهای انسانی
تاکید روزافزون بر رفاه حال کارکنان دلیل دیگری است بر عدم محبوبیت کمالگرایی. یافتههای مطالعهای که در سال 2017 منتشر شد، حکایت از آن داشت که کمالگرایی رو به افزایش است. بر اساس این مطالعه، کمالگرایی بین سالهای 1989 تا 2016 با شیب ثابت در میان دانشجویان آمریکایی، بریتانیایی و کانادایی در حال افزایش است. پیش از آن که اینستاگرام را عامل آن بدانید، باید بگوییم که یک دلیل عمده آن، افزایش انتظارات والدین است. سلطه توقعات سطح بالا و زیاد برای انسان به هیچ وجه خوب نیست. یک پروژه مطالعاتی در سال 2016 به این نتیجه رسید که کمالگرایی با رشتهای از اختلالات ذهنی از افسردگی گرفته تا استرس و آسیبزدن به خود، در ارتباط است.
البته این موضوع هم مهم است که فرد در زمره کدام دسته از کمالگراها قرار دارد. روانشناسان بین سه نوع کمالگرایی تمایز قایل میشوند: کمالگرایی «خود محور» که در آن فرد فشار را بر خود وارد میآورد تا بینقص عمل کند و نوع «دیگر محور» که در آن فشار بر همکاران وارد میشود تا بالاترین استانداردها محقق شوند و نوع «به توصیه جامعه» که در آن کارکنان میپندارند تنها در صورتی پیشرفت میکنند که انتظارات غیرممکن اطرافیان را محقق کنند. افرادی که در دسته سوم قرار میگیرند، مستعد استرس هستند. یک مطالعه اخیر در ایتالیا نشان داد که گرچه داشتن استانداردهای بالا برای عملکرد شخصی زمینهساز استرس نیست، اما ترسیدن از ارتکاب خطا عامل زمینهساز استرس است.
برهمزننده یکپارچگی تیم
کمالگراها همچنین ممکن است یکپارچگی و یکدستی تیم را بر هم زنند. در مطالعهای که در سال 2020 انجام شد، امیلی کلزفسکی و کاتلین اوتو از دانشگاه فیلیپس ماربرگ از افراد خواستند همکارانشان را بر اساس سطح کاری و میزان کمالگراییشان رتبهبندی کنند. کمالگراها به عنوان افرادی دارای مهارتهای اجتماعی کمتر و میزان محبوبیت کمتر نسبت به غیرکمالگراها شناخته شدند. در همین مطالعه کمالگراها به عنوان افراد دارای صلاحیتهای بیشتر شناسایی شدند. اما واقعیت این است که شما مجبور نیستید همکارتان را بهخاطر صلاحیت کاریاش دوست داشته باشید. در حالیکه وقتی کارهای بیشتر و بیشتری در قالب گروههای کوچک سازماندهی میشوند، این همکاری باعث میشود افراد از یکدیگر متنفر نباشند.
خوشبختانه نفی کمالگرایی به معنای فدا کردن استانداردهای بالا نیست. در مقالهای که در سال گذشته به رشته تحریر درآمد، سه استاد دانشگاه اوتاوا دریافتند، در تستهای مربوط به خلاقیت، آن دسته از افرادی که برای انجام عالی کارها کوشش میکنند، نسبت به آنهایی که به دنبال بینقص بودن هستند، از عملکرد بهتری برخوردارند. مدیران دقیقا میتوانند مشخص کنند که از نظرشان چه کاری کار با کیفیت محسوب میشود. تعیین محدودیت زمانی هم میتواند از تعللهای بیپایان پیشگیری کند.
منبع: اکونومیست
مترجم: شادی آذری
تبادل نظر