فردای اقتصاد: بورس تهران روز گذشته توانست پس از گذشت ۹۶۸ روز توانست به سقف تاریخی خود در مرداد سال ۹۹ بازگردد و از آن نیز فراتر رود. در این میان اما به نظر میرسد که بخش عمدهای از سهامداران از این سقفشکنی رضایت ندارند و معتقدند که سبد سهام آنها همچنان نسبت به سقف تاریخی خود از مرداد سال ۹۹ فاصله بسیاری دارد. روند رو به رشد شاخص کل بورس طی چند وقت اخیر که رالی صعودی آغاز شد، اغلب به دلیل فرمول آن با صعود نوبتی سهام بزرگ همراه بود و فارغ از شرایط کلی بازار منافات داشت به طوری که در برخی از روزها بیش از نیمی از نمادها در محدوده منفی معامله میشدند اما رنگ نماگر اصلی تالار شیشهای سبز بود. این موضوع باعث شد که مسیر بازدهی سبد سهامداران همراه با شاخص کل بورس حرکت نکند و اکنون پس از حدود ۲ سال و ۸ ماه و شکست سقف تاریخی بورس، همچنان زیان بسیاری از بورسیها جبران نشده باشد. این موضوع ریشه در دو مسئله مهم دارد که به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
اینکه همچنان و پس از شکست سقف تاریخی شاخص بورس، تمامی سبدهای سهام با این مسیر صعودی همراه نشدهاند و همچنان به اصل پول سرمایهگذاری بازنگشتهاند، قابل کتمان نیست. این موضوع از سمتی به ناکارایی شاخص کل به دلیل وزندهی به شرکتهای بزرگ بازمیگردد که گاها طی سالهای گذشته موجب شد تا با صعود برخی نمادهای بزرگ بازار، فارغ از اینکه دیگر نمادها چه وضعیتی دارند، شاهد رشد شاخص کل باشیم و اینگونه بخش عمدهای از ریزش نماگر اصلی تالار شیشهای، بدون توجه به روند اکثریت نمادها جبران شود. از سمتی اما این عدم هماهنگی، ریشه در چینش یک پرتفوی مناسب نیز دارد. اگر به بسیاری از سهام نگاهی بیاندازیم، مشخصا توانستهاند خیلی زودتر از شاخص کل سقف تاریخی خود را پشت سر بگذارند و بخشی از آنها نیز همچنان فاصله چشمگیری با اوج تاریخی خود در سال ۹۹ دارند. این موضوع نشان میدهد که به طور قطع دلیلی در این تفاوتها وجود دارد و شناسایی همین دلایل است که منجر به کسب بازدهیهای بهتر نسبت به سایرین خواهد شد.
رشد افسارگسیخته قیمتها در سال ۹۹ موجب شد افرادی که به تازگی پا در زمین بازی بازار سهام گذاشتهاند، با اشتباه شناختی مهمی مواجه شوند. در آن سال به واسطه اتفاقاتی که رخ داده بود و صدالبته نتیجه آن را نیز به مدت ۳ سال تجربه کردیم، تمامی سهمها به صورت یکدست صعود کردند و با اختلاف اندکی از یکدیگر بازدهیهای رویایی را به ثبت رساندند. به نوعی میتوان گفت که در آن زمان مهم نبود چه سهمی خریداری میکنید زیرا هر خریدی با سود همراه بود. این یکی از بزرگترین تبعات رشدهای بدون پشتوانه سال ۹۹ بود که اثرات آن همچنان دامن برخی از سهامداران را گرفته است. حقیقت بورس تهران و هیچ بازار مالی دیگری این نیست و هیچگاه نباید بدون تحلیل و شناخت درست از روندهای یک بازار دست به خرید و فروشهای هیجانی زد.
یکی از مهمترین دلایل در این مشکل نیز همین موضوع بوده است. اگر به برخی از نمادهایی که توانستهاند سقف تاریخی خود را پشت سر بگذارند یا به نزدیکی آن برسند نگاهی بیاندازیم، پیداست که عمده این نمادها به شرکتهایی تعلق دارند که طی سالیان گذشته عملکرد خوبی را در وضعیت عملیاتی، درآمدی و سودآوری خود داشتهاند و یا سرمایهگذاران چشمانداز مناسبی از آینده آنها متصور هستند. اگرچه در این میان همواره وجود برخی بازیگران سهام موجب میشود که نمادهایی که از لحاظ بنیادین ارزش چمشگیری ندارند، بتوانند قیمتهای بالایی را تجربه کنند. به هرحال در این میان امکان برگشت سریع زیان و کسب سودهای بهتر، در چینش درست پرتفوی سرمایهگذاری برمیگردد. اینکه شما بتوانید به درستی پیش بینی و تحلیل کنید که کدام صنایع میتوانند سال بهتری را سپری کنند و در این گروه کدام نمادها از ارزندگی بالاتری برخوردارند، بسیار حائز اهمیت است. بنابراین اصلاح پرتفو و شناسایی سهام بنیادین مستعد رشد امری الزامی به نظر میرسد.
به هر حال به نظر میرسد که مدتیست برخلاف سال ۹۹ مسیر سهام از یکدیگر جدا شده و اکنون شرایط بنیادی و چشمانداز توسعه شرکتهاست که میتواند به افزایش قیمت سهام منجر شود. اگرچه در این میان وضعیت تورمی اقتصاد کشور منجر به افزایش قیمتها در تمامی زمینهها خواهد شد و سهام نیز از این رالی صعودی جا نمیماند اما نیاز است که با انتخاب درست به خرید سهام و سرمایهگذاری بپردازیم.
تبادل نظر