وعده سودهای کلان، چه وعده آشنایی. هر کدام از ما ممکن است خاطراتی از دل سپردن اطرافیانمان به این وعدهها شنیده باشیم و اغلب این خاطرات هم تلخ هستند اما این وعدهها را چه کسی وارد اقتصاد کرد و چطور هنوز چنین بازی کار میکند؟
3 مارس 1882، حدود 141 سال پیش، یکی از بنیانگذاران هیجانات مالی در پارمای ایتالیا متولد شد. چارلز پانزی در سال 1903 به ایالات متحده مهاجرت کرد و در سن 21 سالگی با تنها 2.50 دلار در جیب به بوستون رسید، چرا که پول خود را طی سفر با قمار به باد داده بود.
تنها پس از جنگ جهانی اول بود که پانزی طرح ثروتمند شدن سریع خود را مطرح کرد. حقه او؟ نوعی کوپن بینالمللی برای پیش پرداخت هزینه پست خارجی. به دلیل تفاوتها در نرخ ارز، کوپن پانزی که در خارج از کشور با قیمت پایینتر خریداری میشد، میتوانست با مبلغ بالاتری در ایالات متحده نقد شود.
پانزی به سرمایهگذاران گفت که میتواند با خرید و فروش کوپنها، پول آنها را در سه ماه دوبرابر کند، و این کار را کرد، حداقل در ابتدای راه. این شد که پولها سرازیر شد، بیش از یک میلیون دلار در هفته.
اما وقتی یک روزنامه فاش کرد که کل کوپنهای موجود در سراسر جهان کفاف طرح پانزی را -که حالا حجم بزرگی پیدا کرده بود- نمیدهد، کلاهبرداری او فاش شد. او در واقع اصلاً روی کوپنها سرمایهگذاری نکرده بود؛ فقط با پولی که از سرمایه گذاران بعدی میگرفت، به سرمایهگذاران اولیه میپرداخت.
نهایتاً بسیاری از مشتریان او ورشکست شدند و پانزی به زندان رفت. اگرچه او مدت هاست مرده است، اما طرح پانزی ادامه دارد.
جدیدترین نمونه برجسته آن، رسوایی برنی مدوف در سال 2008 بود، که برای سرمایه گذارانش حدود 19 میلیارد دلار هزینه برداشت ... بسیار بیشتر از آن 32 میلیون دلاری که پانزی از دست داده بود.
اما چارلز پانزی نامی است که جهان برای مدت طولانی به یاد خواهد داشت، به عنوان یک اصطلاح برای نوعی صندلیبازی با موسیقی مالی که به خوبی کار می کند ... تا زمانی که موسیقی متوقف شود.