۲ تیر ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰

آیا عرضه، تقاضای خود را ایجاد می‌کند؟ اگرچه «ژان-باتیست سه» دقیقا همین را نمی‌گفت اما قانونی که به نام او مشهور شده همین حرف را می‌زند. مخالفان این قانون اما می‌گویند که همیشه اینطور نیست.

در حالی که ژان-باتیست سه در سال 1803 دقیقاً از این کلمات استفاده نکرد، ایده اصلی پشت قانون «سه» این است که عرضه، تقاضای خود را ایجاد می‌کند. یا به عبارت دیگر، بدون داشتن چیزی برای فروش نمی‌توانید چیزی بخرید. اگر جان پنج مرغ دارد و بیل هفت درخت سیب دارد، جان باید تخم مرغی برای فروش داشته باشد، اگر بخواهد سیب به دست آورد، یا از طریق مبادله یا با فروش تخم مرغ در ازای پول و استفاده از آن پول برای خرید سیب از بیل. تا اینجا به اندازه کافی منصفانه است، نه؟ یا می‌توانید به یک سازوکار حلقه‌ای بسیار ساده فکر کنید که در آن شرکت‌ها کالاها را با پرداخت دستمزد و اجاره تولید می‌کنند. در حالی که حقوق‌بگیران و صاحبان زمین از این پول برای خرید مجدد محصولات از شرکت‌ها استفاده می‌کنند. کاملاً منطقی به نظر می‌رسد.
اما متأسفانه قانون سه مقداری صلب است زیرا بر اساس آن، عرضه کل برابر با تقاضای کل است یا به عبارت ساده‌تر، عرضه کل کالاها و خدمات برابر با کل تقاضا برای کالاها و خدمات خواهد بود. با این حال، انسان‌ها موجوداتی پیچیده و اغلب احساساتی هستند. همانطور که شرایطی مانند رکود بزرگ سال 1929 ثابت می‌کند، گاهی اوقات تحت اثر ترس جمعی تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش می‌یابد و مردم اصطلاحاً پولشان را زیر بالشت نگه می‌دارند که منجر به یک مارپیچ کاهش تورم می‌شود و شرایطی ایجاد می‌شود که عرضه مازاد است و تقاضا کافی نیست، وضعیتی که می‌تواند برای مدتی باقی بماند. بنابراین، برخی از اقتصاددانان مانند جان مینارد کینز معتقدند که دولت‌ها باید خودشان وارد عمل شده و تقاضا ایجاد کنند؛ می‌شود گفت برعکس قانون سه. اما دیگر متفکران اقتصادی، مثلاً اقتصاددانان اتریشی، معتقدند که در جهانی بدون دخالت دولت و بانک مرکزی در اقتصاد، قانون سه معتبر خواهد بود. صادقانه، ما فعلاً نمی‌دانیم کدام درست است.