۱۱ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
روایت باهنر از تصمیم سرنوشت ساز اصلاح طلبان

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین می‌گوید: من جبهه اصلاحات را نصیحت می‌کنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمع‌بندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمی‌برند. خارجی‌های گردن کلفت به جایی نرسیدند و این‌ها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود.

انتخاب: محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت‌وگویی با روزنامه جوان انجام داده است. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

با توجه به راهبرد چهارگانه نظام و رهبر معظم انقلاب برای انتخابات که در چهار اصل «امنیت»، «سلامت»، «مشارکت» و «رقابت» خلاصه شده، وظایف هر یک از دستگاه‌های مسئول را در قبال این راهبردها چه می‌دانید؟

معمولاً سیره رهبر انقلاب در دوره‌های قبلی انتخابات به این صورت نبوده که چند ماه مانده به انتخابات درباره این مسئله صحبت کنند، بلکه معمولاً توصیه می‌فرمودند که وارد فضای زودهنگام انتخاباتی نشوید. اما درخصوص انتخابات امسال شاهد هستیم که چند ماه مانده به انتخابات، خود ایشان در این زمینه و درباره دو مؤلفه مهم «مشارکت» و «رقابت» صحبت کردند. این منش رهبر انقلاب نشان‌دهنده حساسیت و اهمیت انتخابات امسال است. رهبر انقلاب واژه‌های مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت را به کار بردند، که در این ترکیب هم مشارکت اولی بر سه مؤلفه دیگر است. راهبرد همه دستگاه‌ها و مسئولان کشور را مشخص کردند و همه باید تلاش کنند مشارکت در این دوره افزایش پیداکند. ما به عنوان جبهه پیرامون خط امام و رهبری و جامعه اسلامی مهندسین همان موقعی که رهبری این فرمایش را بیان کردند، بیانیه‌ای منتشر کردیم و نوشتیم که نهادهای حکومتی و همه نهادهایی که مسئول امور انتخابات هستند و همچنین احزاب و فعالان سیاسی پیرو سخنان رهبر انقلاب برنامه‌ها و طرح‌های خود را برای افزایش مشارکت مردم با زمانبندی مشخص ارائه کنند.

من معتقدم که بالا بردن مشارکت بخشی بر عهده حاکمیت است. ما دو نهاد سطح بالا و راهبردی در این زمینه داریم که نهاد اول ستاد مرکزی انتخابات است که زیر نظر وزارت کشور فعالیت می‌کند. نهاد دوم هم شورای نگهبان است. من فکر می‌کنم که این دو نهاد می‌توانند نقش مهمی در بالا بردن سطح مشارکت در انتخابات ایفا کنند. در کنار این نهادها هم نقش رسانه‌ها مهم است. ما یکسری رسانه‌های گروهی از قبیل صداوسیما، مطبوعات و رسانه‌های مجازی را داریم که همه در مشارکت مردم مؤثرند. صداوسیما باید با برنامه وارد شود تا اقدامات مؤثری انجام دهد.

از مواردی که من فکر می‌کنم مسئله مهمی است، مسئله بررسی صلاحیت‌ها است. من بارها و بارها گفته‌ام اصلاً قصد ندارم خدایی ناکرده مسئولان نظارتی کشور را زیر سؤال ببرم. بله، نباید آدم‌های فتنه‌گر، اغتشاشگر و ضد انقلاب تأیید صلاحیت شوند، قطعاً این افراد باید رد صلاحیت شوند و اجازه حضور در انتخابات ندارند. اما از طرف دیگر هم باید دقت کنیم که من به عنوان آدم اصولگرا همین الان یک تعداد زیادی آدم اصلاح‌طلب می‌شناسم که مسلمان هستند، انقلاب را قبول دارند، نظام را قبول دارند، به ایران یکپارچه معتقد هستند، پیرو خط امام هستند، حتی بعضاً مقلد رهبری هستند، ولی مثلاً باهنر را قبول ندارند. باید به این‌ها میدان دهیم و زمینه را فراهم کرد تا مردم پای صندوق سلایق مختلف را ببینند و حق انتخاب داشته باشد.

نکته دیگر این است که در شهرهای بزرگ از قبیل تهران، اصفهان و تبریز جریانات سیاسی باید بتوانند فهرستی قوی به مردم ارائه کنند. من حتی شنیدم سران ناخلف اصلاح‌طلب که امتحان‌های خوبی هم پس نداده‌اند، درحال‌حاضر به این نتیجه رسیده‌اند که آدم‌هایی را معرفی کنند که مقبول نظام باشند، آدم‌هایی نباشند که شمشیر علیه نظام کشیده باشند، اگر بخواهند در انتخابات حاضر باشند باید این مسیر را بروند.

نکته بعدی اینکه ما نزدیک ۱۹۰ حوزه انتخابیه داریم که تک نماینده هستند. در حوزه‌های تک نماینده یک اتفاق دیگر می‌افتد. در این حوزه‌ها بیش از آنکه جریانات سیاسی حاکم باشند بحث طایفه، قوم، صنف و جنسیت مهم است. فردی خود را به عنوان کاندیدای معلمان معرفی می‌کند، یکی خود را نماینده کارگران و غیره. پشت سر هر کدام از این افراد یک طایفه، صنف یا جنسیت حضور دارد. هر کدام از این‌ها که حذف شود آن طایفه انگیزه خود را برای مشارکت از دست می‌دهد. در حوزه‌های تک نفره رعایت اصول کلی کافی است و حتماً نیاز نیست که به ما اثبات شود که فرد نماز شب هم می‌خواند. باید به این افراد اجازه حضور دهیم.

بالاخره هر کس کاندیدا شود، مخالفانی خواهد داشت و نباید خیلی به تومارها و این مسائل توجه کرد. قانون گفته چهار مرجع می‌توانند اظهار نظر کنند. ثبت احوال، قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه مرجع اعلام نظر هستند. این نهادها هم باید مستند اظهار نظر کنند. بالاخره هر کس کاندیدا شود یک عده موافق دارد و یک عده هم مخالف. من در دوره گذشته حوزه انتخابیه‌ای سراغ دارم که ۱۸ نفر نام‌نویسی کردند؛ ۱۶ نفر را رد کردند. این‌ها باید اصلاح شود. این رویه افکار مردم را مغشوش می‌کند. همچنین باید مراقبت شود اختلافات برخی افراد با مسئولان استانی در بررسی صلاحیت‌ها مؤثر واقع نشود.

شما به موارد مختلفی در خصوص دو مؤلفه مشارکت و رقابت پرداختید. درباره امنیت و سلامت انتخابات هم اگر نکاتی دارید، ذکر کنید تا وارد مسئله انتخابات تناسبی شویم.

خوشبختانه ساختار انتخاباتی ما به قدری انسجام و ساختار دقیق دارد که شبهه مشکلات ساختاری در آن قابل قبول نیست. در هر صندوق ما حداقل ۱۰ نفر حضور دارند و نظارت می‌‎کنند. اگر کسی می‌خواهد فتنه‌ای را دربیاورد که در انتخابات تقلب ساختاری شده است، این اصلاً در کشور ما امکان‌پذیر نیست. در کشور ما و در انتخابات حدود ۷۰۰ هزار نفر پای صندوق حضور دارند و برای خدشه‌دار کردن سلامت انتخابات باید این همه آدم را هماهنگ کرد که ممکن نیست. در این زمینه هم می‌توان ابتکاراتی به خرج داد. برای مثال نماینده یک کاندیدا سر صندوق تخلفی می‌کند و بحق اخراج می‌شود، می‌توانیم افراد ذخیره پیش‌بینی کنیم تا این مشکل هم حل شود. در نهایت اینکه خللی در ساختار انتخاباتی ما وجود ندارد. بعضی مسائل هم هست که طبق قانون ممنوع است، اما برخی مواقع احساس می‌شود که در این زمینه تسامح می‌شود. فروش رأی مشکلی است که ما داریم. فرد چند ماه مانده به انتحابات، شروع به پول پخش کردن می‌کند. نهادهای نظارتی نباید در این زمینه تسامح کنند. یعنی یک نظارت مستمر بر عملکرد کاندیداها اعمال شود.

به نظر می‌رسد که در مسئله سلامت انتخابات بحث منابع مالی در انتخابات مهم است که همچنان شفاف و روشن این مسئله حل نشده است.

من این مسئله را قبول دارم، اما لازمه این امر حضور احزاب است. ما باید احزاب قوی داشته باشیم. حزب یکی از بسترهای احراز صلاحیت‌ها است. من اگر حزب قوی داشتم حتماً آدمی معرفی می‌کنم که امکان عدم صلاحیت به حداقل برسد. اگر کسی کمی لق باشد خود حزب معرفی نمی‌کند و اصلاً کار به شورای نگهبان نمی‌رسد.

فرآیند تأیید صلاحیت در شورای نگهبان مشکل دارد. ببینید مثلاً در دوره گذشته ۱۵ هزار نفر نام‌نویسی کردند. یعنی برای هر کرسی به طور متوسط ۵۰ نفر نام‌نویسی کردند. خب، شورای نگهبان باید در یک ماه صلاحیت این همه افراد را بررسی کند. شما ببینید در قوه قضاییه تا بخواهند یک نفر را از حقوق خود محروم کنند چند سال زمان می‌برد، اما شورای نگهبان باید در چند روز محدود اعلام نظر کند. اعضای شورای نگهبان آدم‌های شاخص و با تقوایی هستند، اما این فرآیند اشکال دارد.

مسئله اصلاح قانون انتخابات از سال‌های پیش در کشور مطرح است. اخیراً هم این موضوع در مجلس در حال انجام است. تحلیل شما از اصلاحاتی که انجام شده چیست؟

مقام معظم رهبری سال ۱۳۹۵ سیاست‌های کلی انتخابات را ابلاغ کردند. وقتی سیاستی ابلاغ می‌شود باید دولت و مجلس همت کنند و این سیاست‌های کلی را تبدیل به قانون کنند. نمایندگان مجلس معمولاً برای اصلاح قانون انتخابات خیلی انگیزه دارند. هر دوره ما شاهد این مسئله هستیم. قانون انتخابات در نتیجه خیلی دستخوش تغییر می‌شود. در سیاست‌های کلی انتخابات بخشی از این مسئله حل شده است که قانون انتخابات یک دفعه به صورت جامع تصویب شود و بعد از آن در یک زمان متناوب اصلاح شود نه اینکه هر دوره اصلاحاتی در آن انجام شود. اقداماتی که در مجلس کردند بخش‌هایی از آن در راستای سیاست‌های کلی انتخابات است، اما بخش‌هایی نیست.

به عنوان نمونه به یکی از این موارد اشاره می‌کنم. در یکی از سیاست‌های کلی انتخابات قرار شده که کسانی که به خاطر پست و شغل از انتخابات محروم می‌شوند یا باید استعفا بدهند این تعداد باید کاهش پیدا کند، درحال‌حاضر در مجلس هر کس رئیس اداره یا عضو شورای شهر باشد، شش ماه قبل از زمان نام‌نویسی باید استعفا کند. این مورد در اصلاحات اخیر درست نشده است. ما را ملزم کردید که مثلاً یک وزیر شش ماه قبل که هنوز فضای انتخابات مشخص نیست، استعفا دهد. قرار بود هم زمان و هم دایره شمول این امر کاهش پیدا کند که نشد. مثلاً اینگونه اصلاح شود که زمان نام‌نویسی فرد مستعفی باشد نه شش ماه. نظر نمایندگان باشد، می‌نویسند که طرف از چهار سال قبل استعفا دهد!

خب، این قانون برای جلوگیری از استفاده از جایگاه برای معرفی و تبلیغات فرد است.

فلسفه این استعفا همین است، اما مگر خود نماینده از جایگاهش برای رأی‌آوری استفاده نمی‌کند. تازه پست‌های همطراز را هم مشمول کردند. یعنی مثلاً مدیرکل امور اجتماعی وزارت کار باید شش ماه قبل استعفا دهد. این اصلاحات قانون انتخابات باز همه بندهای مدنظر سیاست‌های کلی را در برنگرفته است.

اخیراً بحث انتخابات تناسبی در تهران خیلی مطرح شده است، نظر شما درباره این تحلیل چیست؟

انتخابات تناسبی از نظر من کار بسیار خوبی است، ولی مشکل این است که بعضی از زمینه‌های آن در کشور ما درحال‌حاضر آماده نیست. دوستان در مجلس در ابتدا مدنظر داشتند که همه را شامل انتخابات تناسبی کنند که دیدند ممکن نیست، بعد گفتند شهرهای بزرگ و در نهایت قرار شد تهران فعلاً به عنوان آزمایشی برگزار شود.

اصل موضوع این است که اگر فرض کنیم در تهران یک لیستی ۴۰ درصد و یک لیستی ۵۱ درصد رأی بیاورد- درحال‌حاضر لیست ۵۱ درصدی همه ۳۰ کرسی تهران را می‌برد- آن لیست ۴۰ درصدی کاملاً حذف می‌شود. این رویه در وضع مشارکت هم اثر می‌گذارد، یعنی طرفداران لیستی که امکان رأی آوری کمتری دارند دیگر انگیزه‌ای برای مشارکت نخواهند داشت.

انتخابات تناسبی حرف درستی است. مشارکت را افزایش می‌دهد، اما دو سه تا ایراد به این امر گرفته می‌شود برخی می‌گویند عادلانه نیست. چرا مثلاً در شهرهای دیگر برگزار نشود. چرا فقط تهران باشد. نکته دیگر این است که در این نوع انتخابات فقط احزاب فعال هستند. خب، تکلیف مستقل‌ها چی می‌شود. البته مکانیزم را در قانون مشخص کردند، چون مکانیزم یک مقدار پیچیده می‌شود مردم متوجه نمی‌شوند که نتیجه انتخابات در نهایت به چه صورت می‌شود. در کل بنده معتقد هستم که ابتدای هر امری چالش‌هایی وجود دارد و ما باید این مسیرها را باز کنیم. شورای‌عالی نظارت مجمع از نظر عدالت انتخاباتی ایراد گرفته و همچنین گفته که یک جاهایی هم ابهام دارد. درحال‌حاضر انتخابات ما کاملاً حزبی نیست. هر حزبی در انتخابات تناسبی فقط می‌تواند در یک لیست باشد.

اگر بخواهیم انتخابات تناسبی شکل بگیرد، چه زیرساخت‌هایی لازم دارد؟

در دنیا حکومت‌ها به دو بخش تقسیم می‌شوند؛ حکومت‌هایی که با زور اداره می‌شوند و حکومت‌هایی که با رأی مردم اداره می‌شوندکه حالا نام‌های مختلفی دارند. یکی از مهم‌ترین ابزارهای حکومت‌های مردم‌سالار حزب است. یعنی باید دو یا سه حزب در کشور وجود داشته باشد. اگر ما سه حزب داشته باشیم، نهایتاً ۱۰۰۰ نفر در انتخابات نام‌نویسی می‌کنند. چون احزاب در کشور فعال نیستند هر دفعه مردم مجبور هستند افراد حقیقی جدیدی را تجربه کنند. از طرف دیگر نماینده باید در مورد همه چیز اظهار نظر کند، در حالی که در نهایت یک تخصص بیشتر ندارد؛ بنابراین نیازمند پشتوانه کارشناسی و حزبی است. درحال‌حاضر مجلس ما خاستگاه قومی و منطقه‌ای دارد. ما نیازمند مجلس سنا و مجلس دوم هستیم.

دو نگاه در جبهه اصلاحات در خصوص مشارکت در انتخابات وجود دارد. برخی معتقد به حضور در انتخابات و برخی هم تحریم انتخابات هستند. اخیراً هم حزب اتحاد ملت در جبهه اصلاحات پررنگ شده است. آیا می‌توانیم این مسئله را یک مرزبندی بدانیم؟

من جبهه اصلاحات را نصیحت می‌کنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمع‌بندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمی‌برند. خارجی‌های گردن کلفت به جایی نرسیدند و این‌ها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود. در این صورت دیگر باید جوابگوی هسته سخت نظام باشند. اما اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اما اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است. فرانسه هم که مهد دموکراسی است در قانون اساسی فرانسه نوع نظام سیاسی لائیک بیان شده که با هیچ اصل دموکراتیکی قابل تغییر نیست. هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند.

تحلیل شما از آرایش جریان اصولگرا برای انتخابات مجلس چیست؟

در هر انتخاباتی ما دنبال وحدت حداکثری هستیم. اما به وحدت کامل نمی‌رسیم. این دوره هم مثل دوره‌های قبل است. وحدت برای ما اصل است، اما قطعاً به وحدت صددرصد نمی‌رسیم. بالاخره یک عده عدالت‌خواه هستند، یک عده شفافیت‌خواه و زیر بار نمی‌روند. بعضی‌ها هم گفتند ما لیست جدا می‌دهیم. این‌ها دنبال سهم‌خواهی هستند. ما دنبال رسیدن به وحدت هستیم، اما اینکه برسیم یا نه مشخص نیست.

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha