فردای اقتصاد: جنگ دائمی میان برای هر دو طرف دعوا نتایج بسیار تلخی به همراه خواهد داشت. ارتش اسرائیل در مقابل فلسطین فوقالعاده برتر است، در حالیکه قویترین سلاح فلسطینیها مرگ و رنج مردم خودشان است. در عین حال اسرائیل هم که میخواهد یک دموکراسی مدرن و شکوفا باشد با توجه به وضعیتی که اکنون در مقابل فلسطین دارد، سرنوشت غمانگیزی خواهد داشت.
چرا که اگر اسرائیل ناگزیر است برای انقیاد فلسطینیان به طور دائم به ارتش متوسل شود و چنین رویکردی آن را به یک مجری آپارتاید منحوس تبدیل میکند. به این ترتیب که اسرائیل به صورت مداوم به اعمال ظلم و ستم روی میآورد و با کشتاری که در دورههای متعدد علیه فلسطینیها به راه میاندازد فاسد خواهد شد. بنا بر آنچه گفته شد، در هر دو طرف برای مردمی که در آغوش خشونت محبوس شدهاند، صلح تنها راه رهایی است.
آنگونه که اکونومیست گزارش داده است، اسرائیلیها هنوز تحتتاثیر وقایع هفتم اکتبر هستند، فلسطینیها هر روز با تودهای از اجساد زنان و کودکانشان رو به رو میشوند. در چنین شرایطی و در میان قتل عام، اصرار خارجیها مبنی بر صلح سادهلوحانه به نظر میرسد. علاوه بر این، مردم فلسطین و اسرائیل از مذاکرات بیپایان خسته شده و آن را مکانیزمی نه برای ایجاد صلح بلکه برای به تأخیر انداختن آن میدانند.
با این حال چیزی بعد از ۷ اکتبر تغییر کرده است. استراتژی اسرائیل برای به حاشیه راندن فلسطینیها دیگر کار نمیکند. اکنون هر دو طرف فرصتی برای یافتن رهبران جدید و چشمانداز تازهای دارند. در عین حال که حالا پس از سالها غفلت، خارجیها ممکن است به کمک آنها بیایند، از جمله گروهی از کشورهای عربی. موفقیت به این بستگی دارد که دو طرف خواهان صلح باشند و مهمتر این که به آن اعتقاد داشته باشند.
این جنگ باید معنا پیدا کند و به صلح منجر شود. صلح به معنای زندگی دو طرف در کنار یکدیگر است. از آغاز جنگ غزه، بمباران غزه توسط اسرائیل بیش از ۱۶ هزار فلسطینی از جمله مبارزان حماس را کشته است. اگرچه برخی از فلسطینیها به خاطر اتفاقات جنگ غزه و همینطور تحقیرهای روزانه حاصل از اشغال رادیکال شدهاند، با این حال بسیاری از فلسطینیها از حماس و جنگهایی که به پیروزی منجر نمیشود هم خسته شدهاند. در نتیجه آنها اگر پیش روی خود افق پیشرفت را ببینند با اسرائیل زندگی خواهند کرد. در مقابل اسرائیل هم به استراتژی جدیدی نیاز دارد. دولت اسرائیل در گذشته نتوانسته است به وعده اساسی خود مبنی بر ایجاد سرزمینی امن برای یهودیان جامه عمل بپوشاند. در جریان وقایع ۷ اکتبر ۱۴۰۰ نفر توسط حماس کشته یا ربوده شدند و صدها هزار نفر دیگر هم خانههای خود را ترک کردهاند.
صلح همچنین به رهبران جدید نیاز دارد، زیرا رهبران کنونی بیاعتبار هستند. در اسرائیل بنیامین نتانیاهو مانعی برای صلح واقعی است. بنابراین اگر او هر چه زودتر برود برای صلح بهتر است. آمریکا میتواند به طور موثری نشان دهد که انتظار دارد در اسرائیل به زودی انتخابات برگزار شود. نظرسنجیها نشان میدهد که بنی گانتز، ژنرال سابق جایگزین او خواهد شد. گانتز هر چند تا کنون از تشکیل کشور فلسطینی حمایت نکرده اما آن را رد نیز نکرده است.
برای فلسطین هم رهبری جدید مورد نیاز است. حماس مخالف آشکار صلح است. تا زمانی که اداره غزه به عهده حماس باشد، تعهدات فلسطینیها برای پذیرش صلح قابل باور نخواهد بود. از سوی دیگر در کرانه باختری هم محمود عباس تشکیلات خودگردان فلسطین را اداره میکند. او فردی فاسد، متحجر و فاقد هرگونه مشروعیت دموکراتیک است. در میان ویرانههای جنگ، غزه برای بازسازی و برقراری مجدد مدیریت باثبات به زمان نیاز دارد. کشورهای عربی میانهرو باید از رهبری انتقالی فلسطین برای کرانه باختری و غزه حمایت کنند که بتواند قبل از برگزاری انتخابات اعتمادسازی را در میان مردم خود آغاز کرده و زمینههای صلح با اسرائیلیها را فراهم کند.
یک فرآیند جدید صلح باید به راه گذشته نرفته و زودتر پیشرفت کند. هر دو طرف باید با افراطیهای خود مقابله کنند. افراطیهایی که همزیستی را خراب میکنند. دولت باید گروههای مسلح و تروریستها را خنثی کرده و با فساد مقابله کند. هر در میتوانند بر سر تجارت، خدمات آب و برق و مجوزهای کار توافق کنند. فلسطینی ها باید بدانند که در حال به دست آوردن آزادی ها و حقوق هستند.
از سوی دیگر اسرائیل هم باید با شهرکسازیهای در کرانه باختری مقابله کرده و از گسترش بیشتر آنها جلوگیری کند. باید روشن شود که حدود ۱۰۰ هزار شهرکنشین در کرانه باختری در نهایت مجبور به نقل مکان بوده یا ناچارند تحت حاکمیت فلسطین زندگی کنند. انجام این روندها برای اسرائیلیها و فلسطینیها بسیار سخت است و شاید نتوانند آنها را به تنهایی انجام دهند. بنابراین جهان خارج باید درگیر موضوع شود.
این بار جهان عرب باید نقش تعیین کنندهای ایفا کند. بر اساس پیمان ابراهیم که در دوران دولت ترامپ انعقاد شد، چندین کشور عربی اسرائیل را به رسمیت شناختند.
این توافق چشماندازی برای خاورمیانه ایجاد کرد به این صورت که به جای ایدئولوژی، مبتنی بر تجارت و رفاه پیش بروند. اکنون پول کشورهای عربی برای بازسازی غزه مورد نیاز است. سربازان آنها میتوانند به تامین امنیت در هنگام خروج اسرائیل از نوار غزه کمک کنند. اتفاقی که باید هر چه زودتر رخ دهد. اگر آنها با هم کار کنند، میتوانند بودجه را به جای حماس به سمت بازسازی سوق دهند.
اگر آمریکا و اتحادیه اروپا با به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی، سیگنالی را به اسرائیل ارسال کنند، صلح میتواند آغاز شود.
آمریکا هم در عین حال باید به وعده خود مبنی بر افتتاح یک نمایندگی دیپلماتیک برای فلسطینیها در بیتالمقدس اقدام کند.
این فرصت کوتاه است. در امریکا اگر دولت ترامپ بر سر کار بیاید ممکن است انگیزه کمی برای فشار به اسرائیل داشته باشد. اگر قرار است جنگ دائمی دو طرف را نابود نکند، اسرائیلیها، فلسطینیها و همه باید از این لحظه استفاده کنند.
تبادل نظر