انجمنهای مردم نهاد یا NGO ها از یکطرف نفرات علاقمند را حول یک موضوع در تشکلی قانونی جمع میکند و آنها برحسب علاقه در خدمت جامعه قرار میگیرند و از طرف دیگر کمک دولت هستند و میزانی از بار دولت را به دوش میکشند و این نهادها در حوزه اجتماعی نقش پررنگتر دارند و به تعریفی دیگر در حوزه مسئولیت اجتماعی یاCSR (corporate social responsibility) در دنیا که جایگاه ویژه دارند. متأسفانه با توجه به سایه سیاست بر همه موارد تصمیمگیری دولتها و از طرف دیگر موازیکاری، موفقیت این نهادها چشمگیر نبوده است.
در دنیا مفهوم مسئولیت اجتماعی برای شرکتها و بنگاهها چند سالی است که بهصورت جدی عملیاتی شده است. در بعضی از کشورها مانند امریکا بحث مسئولیت اجتماعی در قوانین مالیاتیشان بهصورت روشن دیده شده و شرکتها بهطور وسیع در این زمینه مشارکت دارند. بهعنوانمثال شرکت مایکروسافت، بنیاد خیریهای تأسیس میکند و از این طریق میلیونها دلار برای مبارزه با ایدز، گرسنگی، کرونا و امثال آن در سراسر دنیا هزینه میکند. سیستم مالیاتی آن کشور هم این فعالیتهای عامالمنفعه را بهرسمیت میشناسد و از آن حمایت میکند.
دو مشکل اساسی در توسعه این نهادها وجود دارد، اول بوروکراسی و دوم حمایتهای مالیاتی که هر دو نقصان جدی دارند. در مورد مجوز، یک NGO باید از وزارت کشور یا اخیرا استانداریها مجوز بگیرد که برخورد با هیأت موسس و هیات مدیره همسان تشکیل یک حزب و نهاد سیاسی است و ماهها طول میکشد و بعضا نیز بهدلیل سابقه سیاسی یکی از اعضا مجوز نمیدهند. اما چرا یک نهاد خیریه باید چنین بوروکراسی داشته باشد یا نهاد حمایت از بیماری خاص؟ اخیرا نیز پیشنهادی از موسسه عالی پژوهش مجلس برای طرح قانونی داده شده که وضعیت فعلی را بدتر میکند.
دوم در حوزه اجتماعی، قانون مالیاتها در کشور ما یک بند درباره هزینههای قابلقبول مالیاتی دارد، اما باید بپذیریم که در این مورد خاص هنوز بسیار ضعیف هستیم و درباره CSR موضوعات مختلف مسئولیت اجتماعی باید کار وسیعی انجام شود. بهتازگی کمی این مسئله گسترش پیدا کرده است و شرکتها اعم از صنعتی، تولیدی و تجاری در امور خیر مشارکت میکنند. این کاری بسیار ارزنده است بهویژه در وضعیت فعلی که کشور دچار مشکلات اقتصادی است و مردم نیاز به کمک دارند.
اما درباره مسئولیت اجتماعی باید به نکته مهمی توجه کرد. این موضوع تنها در حوزه کمک مستقیم نقدی یا کالایی نیست. بالا بردن کیفیت کالاها، کاهش نرخ تمامشده، آموزش و امثال آن نوعی مسئولیت اجتماعی بهشمار میرود. بهعبارت دیگر، ایفای نقش اجتماعی تنها به پرداخت پول محدود نمیشود. یعنی اگر یک واحد تولیدی به منطقه اطراف خود کمک کند، ایفای نقش اجتماعی است و هزینه قابلقبول مالیاتی هم تلقی خواهد شد، قانون مالیاتها در این مورد ضعیف است و ممیزان نیز براساس سلیقه آن را اجرا نمیکنند.
در اینکه مسئولیت اجتماعی چه تأثیری در تصحیح فرهنگ و دیدگاه عمومی نسبت به معدنکاری دارد، باید گفت ایفای نقش شرکتها نیز در حوزه اجتماعی موجب میشود که مردم با آن حوزه تولیدی، صنعتی و معدنی هماهنگی و همدلی پیدا کنند، حتی آن شرکت در سطح ملی بهعنوان مجموعهای معرفی و شناخته میشود که جدا از فعالیت تولیدی به تعهدات اجتماعیاش هم پایبند است و آن را در قبال جامعه بهانجام میرساند و رابطهای متقابل بین شرکت و جامعه شکل میگیرد و هر اقدام اجتماعی و عامالمنفعه سبب میشود، مردم اقبال بیشتری به آن حوزه نشان دهند.
بهخاطر دارم که چند سال گذشته یک شرکت تولیدی لوازم بهداشتی در یکی از کشورهای پیشرفته اعلام کرد از زمانیکه خبر فعالیتهای ما در حوزه مسئولیت اجتماعی منتشر شده است، مشتریان ما چندبرابر شده است. این نشان میدهد که مردم به شرکتی که تعهد خود را در مقابل اجتماع انجام میدهد، روی خوش نشان میدهند و بدیهی است که این در همه شرکتها و بنگاهها مصداق دارد.
تبادل نظر