نقش رسانه در رقابتی کردن اقتصاد

دکتر محمدمهدی بهکیش
۱۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۸
نقش رسانه در رقابتی کردن اقتصاد

این یادداشت را با یک سؤال ساده شروع می‌کنم. رقابت خوب است یا بد؟ برای پیدا کردن جوابی ساده به بازی فوتبال نگاه کنیم. اگر رقابت نباشد چه بر سر بازیکن‌ها خواهد آمد، تیم‌ها چه خواهند شد. اگر مسابقات و بازی‌های تدارکاتی که همگی در بستر رقابت شکل می‌گیرند را از فوتبال حذف کنیم دیگر آیا بازیکن برجسته‌ای خواهیم داشت؟ قطعا خیر. البته برای رقابت‌ کردن در فوتبال لازم است از آموزش غافل نشویم. تکنولوژی‌های نو به وجود آوریم یا وارد کنیم. مدیریت کارآمد برقرار کنیم و اگر توانستیم مربی خارجی استخدام کنیم و امثالهم...

ولی زمانی‌که بحث از رقابت در صنعت یا کشاورزی و یا هر فعالیت اقتصادی دیگر می‌شود، نگران می‌شویم و یا فکر می‌کنیم در فضای انحصاری می‌توانیم از کمک‌های دولت بهتر استفاده کنیم. بیش از ۵۰ سال است که حکومت‌ها جامعه ایرانی را از بهره‌گیری از مکانیزم رقابت محروم کرده‌اند. 

رقابت مکانیزمی است که باعث رشد خلاقیت می‌شود. رقابت است که سرمایه‌گذار را مجبور می‌کند تا دانشگاه‌ها را به کار گیرند تا تکنولوژی جدید به وجود آورند که کالایی باکیفیت‌ بهتر و هزینه کمتر تولید شود. رقابت است که مدیریت صنعت یا کشاورزی را در تنگنا قرار می‌دهد تا هزینه‌های خود را کاهش دهند. رقابت است که سرمایه‌گذار را مجبور می‌کند که به حداقل سود راضی شود و کالای ارزان تحویل جامعه دهد و رقابت است که مدیران واحدهای تولیدی را مجبور می‌کند که سهم بیشتری به کارکنان خود بدهند تا در تولید، حداکثر توان‌ خود را به کار گیرند. رقابت است که خلاقیت در کارگاه را محترم می‌شمارد و برایش خریدار به وجود می‌آورد. تولید بهتر و ارزان‌تر و رضایت بیشتر مشتری و درصد درگیری کمتر دولت، حاصل مکانیزم رقابت است بدون آنکه هزینه‌ای جدی برای آن صورت گرفته باشد.
بنابر مراتب بالا این سوال مطرح است که چرا کسی به دنبال رقابتی‌کردن اقتصاد نیست. به نظر من دلیل آن است که سرمایه‌گذار در فضای غیررقابتی سود بیشتر می‌برد، زیرا کالای بی‌کیفیت را گران‌تر می‌فروشد (مثال بارز خودرو است)، دولت و بانک‌ها از جیب مردم هزینه آن را می‌پردازند، ولی در مقابل سلطه بر تولید را برای خود حفظ می‌کنند و مردم بازنده اصلی هستند که کالای کم‌کیفیت با قیمت گران را می‌خرند و نمی‌دانند که چرا این‌چنین شده است و مرتب از دولتمردان می‌شنوند که برای حفظ اشتغال این‌چنین کرده‌ایم. درحالی که واقعیت به ترتیب دیگری است.

مثال تولید گندم در کشاورزی را ملاحظه کنید. متوسط تولید در هکتار حدود چهار تن در کشور است درحالی‌که همین رقم برای کشورهای رقابتی حدود ۱۲ تن در هکتار است. یعنی در همان زمین و با مصرف آب کمتر، تولیدی حدود سه برابر برداشت می‌کنند. چرا این امر در ایران اتفاق نمی‌افتد و در کشورهای همسایه قابل اجرا است؟

وقتی سطح تولید پایین‌تر است، درآمد مردم کمتر می‌شود و زمانی‌که هزینه‌ها برای تولید و گرفتن مجوزها و گذر از مقررات و ... بیشتر است، سود خالص تولید آن‌چنان پایین می‌آید که در نتیجه آن نزدیک به ۹۰ درصد جامعه را در سطح کمک‌بگیران دولت (یارانه‌گیر) قرار می‌دهد. درحالی‌که اگر دولت زمینه رقابتی‌شدن فعالیت‌ها را فراهم کند و رسانه‌ها نقش جدی در بازشناسی ابعاد مکانیزم رقابت و مزایای آن برای جامعه همت گمارند، جامعه با همین امکانات موجود، می‌تواند حداقل سه‌برابر تولید ناخالص داخلی فعلی را به تدریج وارد عرصه اقتصاد کند و شاید هفتاد درصد یارانه‌بگیران از دور یارانه‌گیری خارج شوند و رفاه مردم بهبود جدی یابد. رسانه‌ها به‌خصوص آنان که در موضوعات اقتصادی فعالیت می‌کنند، نقش مهمی در هدایت افکار عمومی دارند. جامعه باید قانع شود که رقابتی‌کردن اقتصاد به نفع همه است همان‌گونه که رقابت سالم در فوتبال به نفع همه علاقه‌مندان است.

رسانه‌ها باید ابزار رقابتی‌شدن اقتصاد را شناسایی کنند و به جامعه و سیاست‌گذاران معرفی نمایند و راه‌های سیاستگذاری برای بهره‌گیری از مزایای رقابت را بازشناسی کنند تا براساس شرایطی که در کشور داریم، تغییر اقتصاد غیررقابتی به اقتصاد رقابتی امکان‌پذیر گردد.

رسانه «فردای اقتصاد» در شرایطی پا به صحنه اقتصاد گذاشته که از یک طرف تجربه‌های عدم موفقیت در اقتصاد کشور، آن‌چنان انباشته شده که حتی سیاستگذاران، خود از آن دفاع نمی‌کنند و از طرف دیگر روزنه‌های امیدوارکننده در منطقه مطرح شده و ضرورت تعامل بین کشورها در خاورمیانه، بستر مناسب‌تری پیدا کرده است و به نظر می‌رسد امید به تفاهم در این منطقه پرآشوب، رو به افزایش گذاشته است. براین‌اساس انتظار آن است که این رسانه قادر گردد ورود به فردای اقتصاد رقابتی کشور را که با تعامل بین‌المللی همراه خواهد بود تسهیل نماید تا جامعه برای بازپس‌گیری موقعیت سوق‌الجیشی کشور تلاش بهره‌ور نماید. مردم در قالب یک سیستم مناسب است که می‌توانند نقش‌آفرینی کنند. در درون یک اقتصاد رانتی، بسته و متمرکز هیچ تحول جدی را نمی‌توان انتظار داشت و مجبور خواهیم بود که به رشد یک تا دو درصد در بهترین شرایط بسنده کنیم. درحالی‌که بهبود در شرایط مردم نیاز به رشدهای هفت تا هشت درصدی برای یک دوره طولانی حداقل ۱۰ ساله دارد که جز با رقابتی‌کردن اقتصاد و تعامل با دنیای خارج امکان‌پذیر نیست.

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha