باوجود اینکه به لحاظ تاریخی و فرهنگی ایران و پاکستان از پیوندهای مشترک زیادی برخوردارند و پاکستانیها خاطرات خوشی از ایران دارند که یکی از این موارد به رسمیت شناختن پاکستان نوپا توسط ایران بهعنوان نخستین کشور و همچنین اجازه سوختگیری و پناه گرفتن هواپبماهای جنگی این کشور در ایران طی جنگ با هند در سال ۱۹۷۱ و.. است. در بدو تشکیل پاکستان دولت شاهنشاهی ایران کمکهای بیشماری به پاکستان کرد.
طی چند دهه از زمان تشکیل پاکستان تا زمان انقلاب در ایران روابط دو کشور درسطح عالی بود و میتوان آن را عصر طلایی روابط دوجانبه توصیف کرد، با وقوع انقلاب بهمن و تحولات در منطقه و جهان به مرور روابط ایران و پاکستان نیز تأثیر پذیرفت و آغازی برای ایجاد زاویه و شکاف بین دو کشور را رقم زد، عامل این شکاف را میتوان برخی شعارها و موضعگیریها در ایران، برخی واکنشها و احساس خطرها در پاکستان، اثرگذاری بازیگران منطقهای و در نهایت تحولات جهانی و بازیگران جهانی توصیف کرد.
نگاهی به ابعاد کنونی روابط دو کشور
روابط فرهنگی: روابط دو کشور در حوزه فرهنگی از سابقه خوبی برخوردار بوده و هنوز نیز از خاطره خوبی در اذهان پاکستانیها برخوردار است؛ گر چه روز به روز از دامنه آن بهویژه در بین نسل جوان کاسته میشود.
روابط اقتصادی:
روابط اقتصادی دو کشور طی سالهای گذشته شاهد افت فاحشی شده است؛ بهویژه بعد از اعمال تحریمهای آمریکا این روابط به حد توقف رسیده است و آنچه از روابط اقتصادی به جا مانده تنها به مبادلات غیررسمی مرزی و قاچاق محدود شده است که آمار آن حدس و گمانی است.
در حال حاضر بانک مرکزی و نهادهای مالی پاکستان در حوزه رعایت تحریمها کاتولیکتر از پاپ عمل میکنند و عملا از سرگیری مبادلات رسمی را غیرممکن و منوط به رفع تحریمها کردهاند، خط لوله گاز نیز از این قاعده مستثنا نیست.
علاوه بر تحریمها، پاکستان که خود اخیرا از دام FATF بیرون جسته، بهشدت نسبت به روابط تجای با ایران تازمانیکه ایران با مشکل FATF مواجه است، حساس بوده و از آن اجتناب میکند. از این رو صحبت از مبادلات تجاری دو کشور تعارف و در سطح گفتار درمانی است.
روابط نظامی و دفاعی: دو کشوری که قبل از انقلاب، در این حوزه عالیترین روابط داشته و عضو پیمان سنتو بودهاند، امروز تنها حسرت دوران گذشته را میخورند و شاهد سایه سنگین بیاعتمادی و بعضا رقابت بر روابط خود هستند.
روابط سیاسی: بیگمان ارزش و اهمیت دو کشور با قریب۹۳۰ کیلومتر و پیوندهای مشترک دیرین و متعدد قابل کتمان و اغماض نیست، هرگونه تحول ناگوار در یکی از این دو کشور تأثیر حیاتی بر کشور دیگر دارد. از این رو دو کشور ملزم به رعایت مصالح دوجانبه هستند.
متأسفانه به خاطر تحولات داخلی دو کشور، تحولات منطقهای و تغییرات بینالمللی، شکاف ایجاد شده بین دو کشور را به یک بحران بیاعتمادی بدل کرده که سایه شوم خود بر دیگر حوزهها نیز افکنده است. بنابراین بازگشت روابط به حالت عادی مستلزم و منوط به کاهش و رفع این معضل بیاعتمادی بر روابط بین دو کشور همسایه و بزرگ منطقه است.
جمعبندی مختصر
روابط دو کشور بزرگ منطقه نه تنها به لحاظ دوجانبه بلکه برای صلح و امنیت منطقه و جهان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. از این رو ایجاب میکند که دو کشور تمامی تلاشها و کوششهای خود را در جهت ترفیع روابط دوجانبه در همه حوزهها به کار گیرند و همزمان روابط منطقهای و بینالمللی را نیز گسترش و توسعه دهند. متأسفانه هالهای از بیاعتمادی دامنگیر دو کشور شده و همه حوزهها را متأثر کرده است.
از این رو، شکوفا کردن روابط دوجانبه مستلزم آسیبشناسی و کاهش یا رفع مشکلات بر سر راه روابط بین دو کشور است. باز گشت به عصر دوران طلایی بین دو کشور نه ممکن است و نه مقدور، زیرا طی چند دهه گذشته کشورها، بازیگران منطقهای و مناسبات جهانی چنان دستخوش دگرگونی و تغییرات شده که بازگشت به گذشته را غیرممکن میسازد، ولی رفع مشکلات دوجانبه و توسعه و گسترش روابط دو کشور بزرگ منطقه، واجب و ضروری است.
تبادل نظر