فردای اقتصاد: حدود یک پنجم کارگران ایالات متحده (۱۹٪) سلامت روان خود را متوسط یا ضعیف ارزیابی میکنند و این کارگران حدود چهار برابر بیشتر از همتایان خود که سلامت روانی خوب، بسیار خوب یا عالی را گزارش میکنند، غیبتهای برنامهریزی نشده به دلیل سلامت روان ضعیف دارند. تخمین زده میشود که در یک دوره ۱۲ ماهه، کارکنانی که از سلامت روانی متوسط یا ضعیف برخوردار هستند، سالانه نزدیک به ۱۲ روز غیبت بدون برنامه دارند در حالی که این میزان برای سایر کارگران ۲.۵ روز است. در سراسر نیروی کار ایالات متحده، برآورد میشود که این کار از دست رفته سالانه ۴۷.۶ میلیارد دلار هزینه از دست دادن بهرهوری را برای اقتصاد به همراه داشته باشد.
آخرین نتایج، به دست آمده از ۲۳ اوت تا ۷ سپتامبر ۲۰۲۲، بر اساس دادههای ۱۵۸۰۹ بزرگسال شاغل در ایالات متحده تمام ۵۰ ایالت و ناحیه کلمبیا بدست آمده است. تخمین روزهای از دست رفته بر اساس این پرسش است که "در ماه گذشته، چند روز کاری را به دلیل سلامت روانی ضعیف از دست دادهاید؟" نتایج پس از کنترل سن، نژاد، قومیت اسپانیایی تبار، جنسیت، درآمد خانوار، تحصیلات، وضعیت تأهل و منطقه کشور محاسبه میشوند. هزینه یک روز کاری از دست رفته به طور محافظه کارانه ۳۴۰ دلار در روز برای کارکنان تمام وقت و ۱۷۰ دلار در روز برای کارکنان پاره وقت برآورد میشود.
احتمال اینکه کارکنان جوان و زن سلامت روانی ضعیف را گزارش کنند، بیشتر است
مبارزه با سلامت روان به طور مساوی در میان جمعیت شاغل توزیع نشده است. مانند سایر شاخصهای سلامت روان - از جمله افسردگی - زنان (۲۳٪) بیشتر از مردان (۱۵٪) سلامت روانی ضعیف یا منصفانه را گزارش میکنند. تقریباً یک سوم از کارکنان جوان زیر ۳۰ سال (۳۱٪) در مقایسه با ۱۱٪ از افراد ۵۰-۶۴ ساله و ۹٪ از افراد ۶۵ سال و بالاتر همین کار را انجام میدهند.
به این ترتیب، زنان شاغل زیر ۳۰ سال بیشترین بار سلامت روانی متوسط یا ضعیف (۳۶٪) را در تمام زیرگروههای سنی به جنسیت حمل میکنند. قابل توجه است که در میان افراد ۶۵ سال و بالاتر، شکاف جنسیتی سلامت روان که در میان گروههای سنی جوانتر دیده میشود ناپدید میشود.
کمتر از نیمی از کارکنان ایالات متحده از خدمات بهداشت روانی کارفرمایان آگاه هستند
در میان تعداد زیادی از کارگرانی که گزارش میکنند که محل کار آنها تأثیر منفی بر سلامت روان آنها دارد، اکثریت (۵۷٪) نمیتوانند وجود خدمات حمایتی بهداشت روانی را که به راحتی در دسترس هستند در محل کار خود تأیید کنند - ۲۴٪ عدم وجود این خدمات را گزارش کردند و ۳۳٪ دیگر حتی از در دسترس بودن آن خدمات توسط کارفرمای خود بیاطلاع هستند.
۵۰ درصد یا بیشتر از کارمندان در ۱۱ صنعت از ۱۶ صنعت قابل گزارش، یا عدم وجود خدمات حمایتی بهداشت روانی در دسترس را در محل کار خود گزارش میکنند یا از وجود آنها بیاطلاع هستند. سیزده درصد از کارکنان دولت گزارش میکنند که در شش ماه گذشته، شغل آنها تأثیر "بسیار منفی" بر سلامت روان آنها داشته است، آماری که بیش از هر صنعت دیگری است.
کاربردها
تحقیقات قبلی گالوپ هزینههای اقتصادی ناشی از سلامت جسمی ضعیف، مراقبت، افسردگی، کم خوابی و چاقی و سیگار کشیدن را در میان بسیاری از عوامل دیگر مرتبط با پنج عنصر ضروری رفاه نشان داده است و ماهیت حیاتی رفاه کلنگر - در مقایسه با سلامت جسمی به تنهایی - ثابت شده است که منجر به کاهش قابل ملاحظه غیبتهای برنامهریزی نشده و حوادث در محل کار است که منجر به مطالبات غرامت و ترک شغل میشود. با این حال، این نخستین بار است که گالوپ هزینه اقتصادی بهداشت روانی کارگران را به طور کلی به عنوان یک شرط اساسی تعیین میکند.
سلامت روان مشکلی نیست که مختص ایالات متحده باشد
در سطح جهانی، تقریباً چهار نفر از هر ۱۰ بزرگسال ۱۵ ساله یا بیشتر، یا خود افسردگی و اضطراب قابل توجه را تحمل میکنند یا یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده دارند که از آن رنج میبرد. افزایش جدی ناخشنودی جهانی، به نوبه خود، درصدی رو به افزایش از مردم را در ۱۰ سال گذشته نشان میدهد که میزان قابل توجهی از خشم، استرس، نگرانی، غم و اندوه و درد فیزیکی را در روز قبل گزارش کردهاند و در سال ۲۰۲۱ به بالاترین حد خود رسیدهاند. در ایالات متحده، افزایش نگرانکننده مرگ و میر ناشی از ناامیدی مرتبط بوده است با کاهش فرصتهای شغلی برای افراد بدون مدرک دانشگاهی و متعاقب آن حالتهای روانشناختی مرتبط با رفاه، از جمله احساس تعلق، ارزش خود، معنا و هدف، و چشمانداز پیشرفت در اقتصاد جهانی. این روند در حالی که مختص مردان سفیدپوست روستایی نیست، به ویژه برای این افراد خاص که فاقد تحصیلات دانشگاهی باشند، شدید است.
نقشهایی که رفاه و تجربیات مرتبط با آن میتواند در کاهش جنبههای کلیدی سلامت روان ضعیف ایفا کند، مهم است.
به عنوان مثال، تغذیه سالم با احتمال کمتر وقوع افسردگی مرتبط است، در حالی که افرادی که شغل تماموقت دارند تقریباً نیمی از میزان افسردگی را نسبت به افرادی که بیکار یا ناخواسته نیمه شاغل هستند گزارش میکنند. و در حالی که هر یک بر دیگری تأثیر میگذارد، تحقیقات قبلی گالوپ که بیش از ۱۱۰۰۰ بزرگسال را در طول زمان ردیابی کرده بود نشان داده است که رفاه ۵۴ درصد تأثیر علّی قویتری بر افسردگی و اضطراب آینده دارد تا برعکس. به این ترتیب، نقش بسیار مهم مدیران در حمایت و تقویت فرهنگ رفاه در محیط کار هرگز بیشتر از این نبوده است.
منبع: گالوپ
نویسنده: دان ویترز و سانگیتا آگراوال
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر